بسکتبال باخت. بد هم باخت. بدترین باخت در ادوار حضور در جام جهانی. سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ هر دفعه رفتیم یک برد گرفتیم. لااقل مقابل تیمهای آفریقایی. ۲۰۱۹ دو تا برد داشتیم اما از جام جهانی ۲۰۲۳ دست خالی برگشتیم. حتی به تیم آفریقا باختیم. بهترین نتیجهی نوزدهمی سال ۲۰۱۰ با ۲۴ تیم، بعد از ۱۳ سال به سی و یکمی بین ۳۲ تیم تبدیل شد!
سردرگمی و شتابزدگی در برنامهریزی و هدفگذاری، طی سالها، مرگ تدریجی یک رویا بود که روشهای نابخردانهی فدراسیون کنونی، ویرانی زودرس را مقابل دیدگانمان گذاشت.
بسکتبال، قربانی ضعف مدیریت و کاهلی فنی شد.
سی و یکمی دنیا پیام سادهای دارد با درسهای آموزنده که بعید است یاد بگیریم چون تاکنون یاد نگرفتیم. سالهاست دلیل بردهایمان را ندانستیم همانطور علت باختهایمان را.
باور کنیم «تیم ملی» آخرین جایی است که نتیجهی اعمالمان در آن بازتاب مییابد. پیش از تیم ملی، ابتدا سایر برنامهها را باید رصد کنیم.
چه کردیم؟
مشکل از لیگ تا آموزش
وضعیت لیگهای بسکتبال نزدیک به یک دههی است که خوب نیست. ورود و خروج تیمها بنا به چرخهی کلان اقتصاد کشور، سریع صورت میگیرد و به تبع آن سیستم صعود و سقوط نداریم. سرمایهگذاری تیمها بیثبات و فعالیتها در دایرهی تکرار و ملالآور. بدون خلاقیتی.
استعدادیابی حلقهی گمشده است. استعدادها میآیند اما چه کسانی بالاسر مستعدین کار میکنند اهمیت دارد که به میزان اهمیت آن به بحث استعدادیابی بها ندادهایم.
آموزش، بدل به درآمدزایی شده است. کلاسهای رنگارنگ به بهانهی ارتقا و دانشافزایی با حق شرکت چند میلیون تومانی و مخارج سنگین برای مربیان اما بازدهی نامعلوم که خود ِ فدراسیون هم تاکنون بیلان هزینه/ فایده کلاسها و دورههایش را منتشر نکرده است.
در برگزاری لیگها نیز فدراسیون بعد از ناکامی در جذب اسپانسر، اقدام به گرفتن ورودی از جیب باشگاهها میکند که خیلیها را فراری داده است. به عنوان مثال دیروز در نشست هماهنگی لیگ یک، ورودی ۱۵۰ میلیونی پارسال، ۲۵۰ میلیون اعلام شد! پارسال ۲۰ تیم شرکت داشتند و برای این دوره فقط ۱۳ تیم اعلام آمادگی کردند!
لیگ، استعدادیابی و آموزش، هستهی اصلی پیشرفت بسکتبال است اما در یک دههی گذشته، هیچ نشانی از بهبود اوضاع دیده نشد تا تیم ملی امروز بدون پشتوانه و پشتیبانهای بزرگ به نسبت دههی ۸۰، گرفتار شعارهای «جوانگرایی» و «تغییر نسل» شود. شعارهایی که طی یک سال و نیم گذشته با فدراسیون کنونی بارها تکرار شد اما تحقق نیافت.
گامهای ناتوان
فدراسیون بسکتبال، مسیر ۱۵ ماهه پنجرههای انتخابی جام جهانی ۲۰۲۳ بسکتبال را بعد از مصطفی هاشمی، با سعید ارمغانی سرمربی مقیم مجارستان، پیمود. تیم ملی در بدترین وضعیت به ژاپن و چین باخت و زمانی که کسب سهمیهی جام جهانی به خطر افتاد، استرالیا با حاضر نشدن مقابل ایران و یک برد فنی بی دردسر، بیشترین کمک را به ما کرد و ما از رقیب نزدیکمان، قزاقستان، در راهیابی به جام جهانی جلو زدیم. غافل از آنکه با گامهای ناتوان که برداشتیم روزهای بدتری در انتطارمان است.
هاکان دمیر، سرمربی ترکیهای، با اذعان به اینکه از بسکتبال آسیا شناختی ندارد، روی نیمکت تیم ملی نشست. دوران تدارکات تیم به ناامیدی گذشت. ۹ مسابقه و ۷ باخت. نومیدانهتر دو باخت به لبنان در خاک این کشور بود.
تصمیم اشتباه
بسکتبال ایران پس از حواشی زیاد از جمله حذف محمد جمشیدی، یکی از برترین امتیازآوران و باتجربههای تیم ملی، بدون کوچکترین نشان و هیجانی در فضای جام جهانی وارد این بازیها در جاکارتا اندونزی شد که یکی از سه میزبان مشترک (ژاپن و فیلیپین) جام جهانی بود.
نبود جمشیدی حذف اشتباهی بود که از همان بازی اول حس شد. تیم ما مقابل برزیل در یک بازی پرانتقاد ۵۹ امتیاز گرفت و با ۱۰۰ امتیاز حریف، خلاف ادعای قبلی که هاکان مربی دفاعی است، میدان را ترک کرد. به غیر از برزیل و اسپانیا، حریفان صاحب نام جهانی که سطح اختلافمان با آنها آشکار است، تیم ملی یکی از بدترین نتایج خود را مقابل ساحل عاج با اشتباههای بچگانهی هاکان دمیر رقم زد. بازیای را برده بودیم به خاطر اعتراضات و کنترل نداشتن سرمربی ترک روی اعصابش، در کمتر از ۱۳ ثانیه باختیم.
دور از فضای جام جهانی و المپیک
جام جهانی، کسب سهمیه المپیک نیز هست. ۲۰۱۹ از جام جهانی به عنوان بهترین تیم آسیا روانهی المپیک ۲۰۲۰ شدیم. تیم ملی این بار هرگز حس تیمی را که انگیزهی کسب سهمیه داشته باشد و برایش بجنگد، نشان نداد. مصداق آن بعد از باخت به فرانسه در یک بازی ضعیف، شکست مقابل حریف آسیایی، لبنان بود. حتی نگفتیم به خودمان فشار بیاوریم و با ۷ امتیاز اختلاف ببریم تا مقدماتی بین قارهای المپیک را از دست ندهیم.
حذف از صحنهی جهانی
عملکرد فدراسیون بسکتبال و کادر فنی تیم ملی در ماههای منتهی به جام جهانی، هیچ نقطهی روشنی نداشت و سرانجام یک جام، به عنوان گل سرسبد رویدادهای فیبا، به روزها و نتایج تیره و تار بسکتبال ایران بدل شد. با توجه به روند در پیش گرفته شده و تصمیمات اشتباه برآمده از کم تجربگی در سطح مدیریت بسکتبال و غفلت در انتخاب افراد در سمتها و پستهای فنی – اجرایی، به نظر نمیرسد حالا حالاها حال بسکتبال خوب شود.
در مرگ تدریجی رؤیای بسکتبال ایران و ناکامی در رسیدن به افقهای آسیا ( پارسال با حذف از کاپ آسیا)، و جهان (حذف نوجوانان و جوانان از بازیهای قهرمانی آسیا کسب سهمیه جهانی)، رفیقبازی و نگاه باندی و گروهی با امتیازدهی به دایرهی محدودی از دوستان و خودیها! جای برنامهریزی، هدفگذاری و شایستهسالاری خودنمایی میکند و با این حجم از بیعدالتیها و تناقضات و تبعیضات، نباید انتظاری غیر از این داشت که بسکتبال مستحق بدترین نتیجهی خود در ادوار مختلف جام جهانی نباشد.
این وضع موجود بر نگرانیها در بازیهای آسیایی دامن میزتد. هر چند بسکتبال در بازیها سطح نازلتری به نسبت کاپ آسیا یا پنجرههای جام جهانی دارد اما با رویهی در پیش گرفته شده در کنار رشد برخی رقبای آسیایی، مشکل بتوان مؤفقیتی در سطح ملی تصور کرد.