داشتم به این فکر میکردم با این اوضاعی که بسکتبال دارد و همین جوری پیش برود چه میشود.
اصلاً هم منظور من انتخابات ریاست فدراسیون بسکتبال نیست که «بازی» خودش را دارد. هر چند دو سه نفری بازی را «بی قاعده» کردند یا عدهای پشت باندهای خوابیده فلان و بهمان کاندیدا فریب خوردند و قصد خراب کردن قاعده بازی را داشتند که در جای خود باید به آنها پرداخت.
من این روزها بیشتر روی تیم ملی بسکتبال متمرکزم. خودم به لحاظ تعداد به 25 بازیکن دعوت شده نقدهایی دارم اما با در نظر گرفتن خیلی از مسائل مثل کرونا گرفتن عدهای از ملیپوشان و همینطور انگیزهبخشی به تازهواردان، بد ندیدم که این تعداد تا شروع بازیهای تیم ملی در پنجره دوم انتخابی جام جهانی در قرنطینه بمانند.
باید خدمتتان عرض کنم «تازهواردان» را بیشتر از لفظ «جوانان» میپسندم و بکار میبرم چون مقولهی «جوانگرایی» متفاوت است و باز به این نکته هم جداگانه میپردازم.
با این مقدمه بلند اما موضوع چیست؟
25 بازیکن به اردوی تیم ملی دعوت شدهاند و 20 روز وقت داریم با قزاقستان و سوریه بازی کنیم آن وقت هر روز به کادر فنی تیم ملی و مشخصاً مصطفی هاشمی سرمربی تیم ملی از روی عتاب میگویند چرا فلان و بهمان بازیکن را دعوت نکردهای؟
همین اوضاع را با دوره قبل مقایسه میکنم که ارسلان کاظمی به اشتباه و سوءگیری و سوءظنهای همیشگی یک فرد در رأس تیم ملی، دو سال از عمر ورزشیاش را تباه کرد اما برخی افراد منتقد! امروز؛ لام تا کام نگفتند.
یا، سه سال فهرست تیم ملی دست نخورد و بازیکنی به غیر از دو رگهها اضافه نشد اما همین که دو سه ماه در «هوای تازه» تیم ملی بسکتبال با هاشمی؛ متین آقاجانپور پیراهن تیم ملی را بر تن کرد و امیرحسین آذری به میدان رفت و تازهواردان دیگر دعوت شدهاند، خیلیها یهویی یاد جوانگرایی یا دعوت از نفرات بیشتر در تیم ملی افتادهاند.
یادشان رفت با سه بازیکن دو رگه که یک فرد؛ جام جهانی و المپیک را تقدیمشان کرد، چگونه حق امثال سجاد مشایخی و آرمان زنگنه و … پایمال شد. تازه یکی از دو رگهها از ذوق المپیک اهدایی، در 30 سالگی با بسکتبال خداحافظی کرد و آن دو تای دیگر همان روند قبل المپیک را دنبال میکنند؛
نیمکت نشینی و «دربه دری» در پیدا کردن تیم!
با این لشکرکشی که امروز علیه تیم ملی به راه افتاده چرا آن روزها از فهرست جوانان وطنی برای پیشنهاد به کادر فنی تیم ملی خبری نبود؟ البته چند نفری با هر نوع سواد و هواداری در بسکتبال انصافاً همان موقع گفته بودند که حسابشان از گشت و گذارکنندگان در طبیعت آن روزگاران جداست.
این که پنجرههای جام جهانی است. من به نوبهی خودم شرمندهی بازیکنانی هستم که حقشان جام جهانی بود یا بهترین دوران عمر ورزشیشان به خاطر کنار گذاشته شدن از تیم ملی در المپیک توکیو پایمال شد. از اینکه به غیر نوشتن نتوانستم برای آنان کار دیگری بکنم شرمندهام.
افشین رضاپور