افشین رضاپور / همانگونه که انتظار میرفت اتوبوس تغییرات جواد داوری جلوی در فدراسیون بسکتبال توقف کرده و شاهد تغییراتی در تمامی سطوح از کمیتهها تا تیمهای ملی هستیم.
بعد از تیم نوجوانان که شاهعلی جایگزین بهرام رمضان شد، در تیم جوانان هم شنیده شد سیامک ویسی هدایت این تیم را به جای محمدرضا اسلامی بر عهده میگیرد. در تیم ملی هم شاهد تغییراتی بودیم که سعید ارمغانی جایگزین مصطفی هاشمی شد.
به کم و کیف تغییرات ورود نمیکنم چون هر رده در جای خود قابل بررسی است و این صحبت را هم اصلاً قبول ندارم که میگویند رئیس فدراسیون آزاد است هر طور که دوست دارد عمل کند. مگر رئیس فدراسیون که فقط یک بازیکن تیم ملی بوده چه اندازه بصیرت فنی و اجرایی دارد که یک تنه بار تغییرات را به دوش بکشد و دلبخواه خودش عمل کند؟ اصلاً این حرف با تعاریف ورزش امروز یعنی چه؟
جواد داوری که در برنامههای انتخاباتی به طور پنهانی و آشکارا بعد از برنده شدن، به حضور سرمربی خارجی در تیم ملی بسکتبال اشاره کرده بود، حالا سعید ارمغانی را جایگزین مصطفی هاشمی کرده است تا عملاً از شعارهای خودش فاصله بگیرد. اگر هم به دلیل کمبود منابع مالی یا کسانی که در هنگامه انتخابات به او وعده کمک داده بودند و الان کنار کشیدهاند، نتوانسته مربی خارجی استخدام کند نباید اسپانسر فدراسیون قبلی را بهانه کند. این حرف توجیهی بیش نیست که فدراسیون قبلی با اسپانسرش کمتر از آنچه انتظار میرفت قرارداد بست و یک سال از مدت این قرارداد مانده است. جواد داوری گفته بود با شناختی که از وضع موجود داشت وارد کارزار شد بنابراین قرارداد اسپانسر با فدراسیون قبلی بهانه است. ضمن اینکه اسپانسر فدراسیون یک سال بدون فعالیت را در دوران کرونا سپری کرد و متضرر شده بود و به طور طبیعی قرارداد با ارز 4- 3 هزار تومانی تا 11 و 18 هزار تومانی و سپس 24 و 28 هزار تومانی طی 4 سال گذشته تغییرات نابسامان و بیثباتی اقتصادی را به همراه داشت.
مشکلات قبلی الان در فدراسیون داوری هم وجود دارد و او در اوضاع بیپولی کنونی و دلار در کانال 30 هزار تومانی، با مسائل اجتماعی ناشی از گرانی و تورم روبروست.
این حرف از سوی مؤافقان داوری هم یک نوع توهین به سعید ارمغانی است که شرایط اقتصادی برای مربی خارجی فراهم نبود مربی ایرانی جایگزین هاشمی شد.
ارمغانی در راه سخت بازیهای تیم ملی به حمایت نیاز دارد و به خاطر تیم ملی باید از خیلی اتفاقات این چند وقت اخیر عبور کرد اما انتظار داشتم این مربی با تجربه، کمکهای بهتری را انتخاب کند که نکرد. نمیدانم چقدر در این ارتباط اختیار عمل داشت یا داوری کوشید بدهیاش در انتخابات را به برخی افراد نامؤفق در بسکتبال بپردازد اما هر چه هست مربیان کارآزمودهتری داشتیم که میتوانستند به ارمغانی کمک کنند.
الان هم به رضا شجاعپور (سرپرست) و سعید ارمغانی میگویم پای تیم ملی تا آخرش هستم و حمایت میکنم تا تیم ملی از پنجره سوم انتخابی و کاپ آسیا به سلامت عبور کند اما هر دو نفر باید مراقب اوضاع باشند. افرادی که با قبلیها دیزی خوردند الان سر سفره آنان هم نشستهاند. به ویژه مراقب اطرافیانی که همیشه بودند و هیچ کاری نکردند و فقط صورتکهای ظاهری زدند که با هر طیف و دستهای بمانند و به هر رسانهای ترجیحاً نسوان، به نفع خودشان خط بدهند.
دوره قبلی فقط طباطبایی به تنهایی نبود بلکه کسانی هم بودند که با کارنابلدی خود، نیروها را به حاشیه راندند و عامل ورشکستگی بسکتبال شدند یا افرادی که با سوءبرداشتهای غلط عامل از همپاشیدگی جامعه بسکتبال بودهاند. یا فردی که تحت حمایت خانوادگی فرصت را از سایر مربیان جوان گرفت و بدون هیچ بازدهی از دوران طباطبایی تاکنون هست. آن وقت منادیان همبستگی در بسکتبال بدون اشاره به کارنامه این افراد برایشان به به و چه چه راه انداختهاند. این انتخابها خود عامل از هم پاشیدگی جامعه بسکتبال است. باید به این عده گفت با وجود خیلیها در حوزه مشاوره و تصمیمگیری در فدراسیون داوری، نباید امیدی به اتصال حلقه گمشده بسکتبال ملی داشت.