خانه بسکتبال ایران، در مورد ارسلان کاظمی زیاد نوشتیم و خواندیم و علت دور شدن او از تیم ملی اظهرمنالشمس است. همینطور جای خالی او در همین دو بازی.
بازیهای تیم ملی ثابت کرد با ایجاد فرصت رقابت بین ارسلان، محمد حسنزاده، آرمان زنگنه و بقیه بچههای پوزیشن 4، در بازیهای داخلی باید پیراهن تیم ملی را برتن شایستهترینها کرد نه با بلیتهای 80 تا 150 میلیون تومانی بیزنس و اکونومی.
اما همۀ مشکلات تیم ملی در این دو بازی فقط انتخاب و سپس نحوۀ بازی گرفتن از بازیکنان پوزیشن 4 نبود.
اشاره به آمار تیم ایران در این مقطع، ناعادلانهترین چماق سر ملیپوشان است چون به توانمندی نیمی از بازیکنان این تیم اعتقاد دارم و دو بازیای که همه جور آشفتگی و تصمیمات استرسزا به تیم ملی وارد کرد، ملاک ارزیابیهای من برای این بازیکنان نیست.
از امروز تا المپیک، ارسلان و مهدی کامرانی را باید صدا بزنیم. نه بخاطر اسم و رسمشان، بلکه از ردِ بازیهایی که از خود، در بسکتبال باشگاههای ایران به جا میگذارند.
هر دو ثابت شدهاند و تجربه دارند اما تیم ملی جای تضمین شده برای هیچ بازیکنی نیست که متأسفانه با سیاستهای نادرست، الان برای برخیها هست.
المپیک، جای باتجربهها و جوانترهاست که مجموعهای از «شایسته»ها را تشکیل میدهند.
هیچ معیاری به غیر از میزان شایستگی در دعوت و انتخاب از نفرات نباید وجود داشته باشد. این موضوع فقط شامل بازیکنان نمیشود.
یک جمع شایسته را چطور باید برگزید وقتی فهرست تیم ملی از قبل با سلیقۀ فردی! مشخص شده است؟
تناقض و تبعیض درایجاد فرصت رقابت، برخورد قهری که از سلیقۀ شخص نشأت میگیرد با صرف انرژی بسیار در مربیگری تیم باشگاه که منجر به کمتر شدن تمرکز روی دعوت از نفرات میشود، همچنین عادت به تک گویی و تکروی در سیاستگذاریهای تیم ملی، شمشیری بر فرق «شایسته سالاری» است که برای نابودی آن تیز میکنند.
نباید چنان به تک گویی عادت کرد که با شنیدن اولین صدای مخالف، شمشیر را به سمت کسانی چرخاند که مثل ما حرف نمیزنند یا فکر نمیکنند.
مکانیسم تحقیر یا تمسخر«دیگران» با برچسب سازیهای آشکار و پنهان هم جواب نمیدهد، زیرا به حل بحران تیم ملی با نادیده انگاشتن «شایسته»ها کمکی نمیکند و از آرای مردم و کامنتهای کاربران در نظرسنجیها و پای برخی اخبار رسمی و غیررسمی پیداست که رویکرد سلیقهای علیه شایستهسالاری را برنمیتابند.