1) هیچ کشوری به اندازه قطر بر روی «قدرت نرم» سرمایه گذاری نکرده و برنامه قدرت نرم هیچ کشوری به اندازه قطر، با «ورزش» عجین نبوده است. «قدرت نرم» در ادبیات سیاست خارجی اکنون به جایگاه رفیعی دست یافته است. علت این امر را میتوان در کارآمدی و موفقیت قدرت نرم نسبت به اشکال کلاسیک قدرت (قدرت سخت) جست و جو کرد. قدرت نرم (دانش، فرهنگ و ایدئولوژی) باعث تحکیم و ارتقای جایگاه منطقهای کشورها شده و به نوعی محصول پردازش ذهنی «نخبگان» محسوب میشود.
2) سیاست قطر برای استفاده از ظرفیت ورزش به عنوان ابزار قدرت نرم از سال ۲۰۰۴ آغاز شد، جایی که کسب میزبانی ۲۴ رویداد بزرگ ورزشی (مگا ایونت) از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۲۲ در دستور کار این کشور قرار گرفت. سیاستی در جهت ساخت یک تصویر مطلوب جهانی و استفاده از ظرفیت رویدادهای ورزشی به عنوان فرصتهایی برای آگاه سازی جهانیان نسبت به دستاوردها و تفاوت های این کشور، و البته فرصتی برای خلق تمایز در رقابت با همسایگانی نظیر عربستان سعودی و امارات که قدرت اقتصادیشان روز به روز در حال افزایش بود.
3) کمپ ورزشی آسپایر؛ مجموعه ورزشی ۲۵۰ هکتاری با دو هتل پنج ستاره و یک مرکز فوق تخصصی پزشکی ورزشی (آسپیتار) است که امروزه منبع کم نظیری برای پیشبرد اهداف ورزشی این کشور محسوب میشود. این در حالی است که برنامه عملیاتی ویژهای برای جذب و پرورش نخبگان ورزشی پیش بینی شده که با همکاری آکادمیهای معتبر اروپایی در حال اجراست.
4) به دنبال سیاست این کشور برای میزبانی رویدادهای بزرگ ورزشی، مرکز بینالمللی امنیت ورزشی ICSS به عنوان قطب تخصصی برگزاری رویدادهای بزرگ ورزشی محوریت ارایه خدمات تخصصی و آموزش مهارت های مورد نیاز برگزاری رویدادهای ورزشی، در سال ۲۰۱۰ تأسیس و اکنون فعالیت خود را با جذب بهترینهای مدیریت ورزشی جهان ادامه میدهد.
5) سرمایه گذاری بر روی دهکده المپیک و تبدیل آن به منطقهای لوکس برای زندگی ورزشکاران صاحب نام جهان با سرمایه گذاری ۵۵۷ میلیون یورو، یکی دیگری از منابعی است که پازل برنامه قدرت نرم این کشور را در کنار باشگاه افسانهای «پاری سن ژرمن» و شبکه تلویزیونی «بین» تکمیل کرده است.
قطر با این برنامه به دنبال رفع خطر همسایگان، توسعه اقتصاد متنوع و گردشگری پایدار و از همه مهمتر به دنبال نشان دادن توان رهبری خود به عنوان یک شهروند درجه یک جهانی است. با تمام این تفاسیر، آیا قطر در پیشبرد اهداف خود و ساخت این تصویر طی یک دهه گذشته موفق بوده است؟
علی رغم تمامی تلاشهای قطر برای ساخت تصویری مطلوب و درخشان از خود در صحنه جهانی، صفحات اینترنت، مجلات و اخیرا مقالات علمی، پر است از انتقادات فراوان به نحوه اخذ میزبانی رویدادهای بزرگ و البته نقض سازمان یافته حقوق بشر در کشوری که مدعی پایبندی به ارزشهای مطلوب جهانی است.
روزنامه گاردین طی سالهای اخیر، از نقض گسترده حقوق بشر با محوریت سوء استفاده از کارگران هندی، نپالی و سریلانکایی خبر داد و از آن به عنوان «برده داری مدرن» یاد کرد. رسانهها با انتشار تصاویری دلخراش از نحوه زندگی کارگران، از مرگ هزاران انسانی خبر دادهاند که در جریان ساخت استادیومهای ورزشی این کشور جان خود را از دست دادهاند و اینکه نظام کفیل محور مهاجرت در این کشور نیز با انتقادات فراوان از سوی فعالان حقوق بشر مواجه شده است.
به این موارد شائبهها و خبرهای ضد و نقیض فراوان از
رشوه خواری و فساد در کسب میزبانی جام جهانی ۲۰۲۲ قطر را اضافه کنید که از پرداخت سه میلیون پوند به مقامات فیفا برای کسب میزبانی این رویداد خبر میدهند.
به عنوان نتیجه گیری؛ اینکه کوچکترین کشور خاورمیانه؛ ابزاری مثل ورزش را برای پیشبرد اهداف «قدرت نرم» خود انتخاب کرده بسیار هیجان انگیز است. ابزاری که جایگاه و ظرفیت تبلیغاتی آن غیرقابل انکار و البته غیرقابل تصور است. اما مجموع تلاشهای صورت گرفته برای قطر، تاکنون نتیجه عکس داده است. نتیجهای که پژوهشگران علوم سیاسی از آن به عنوان «ناتوانی نرم» یاد میکنند و عملا تأثیر مطلوب معکوسی بر تصویر بینالمللی و سبد قدرت نرم این کشور داشته است. با این حال قطریها امیدوارند سرمایه گذاری کلان و حضور لیونل مسی در پاری سنژرمن، و همچنین برگزاری موفق جام جهانی ۲۰۲۲ ورق را برای آنها برگرداند. باید منتظر ماند و دید.
به قلم دکتر رضا شجیع