محمود مشحون برای فدراسیون بسکتبال یک «رئیس» بود یا «مدیر»، کسانی که دوران ریاست او را به خاطر دارند قاعدتاً بهتر میتوانند با تعریف سادهای از «مدیریت» و تفاوت آن با «ریاست» به تحلیل رئیس یا مدیر بودن مشحون بپردازند.
خودم ممکن است گاهی از لفظ مدیر استفاده کنم که هر کجا برخوردید اشتباه شایع است.
پس از بهمن 1357، مشحون 15 + 5 سال رئیس فدراسیون بسکتبال بود. سال 1356 توسط ریاست فدراسیون بسکتبال، کمال مشحون برادر بزرگترش، دبیر فدراسیون شده بود و در دوران گذار ورزش بعد از بهمن 1357، روی رفاقت شاهحسینی نخستین رئیس سازمان تربیت بدنی با کمال مشحون، ادارهی فدراسیونهای بسکتبال و هندبال برای مدت کوتاهی به محمود سپرده شد.
با دوران 20 ساله در دو مقطع 1368 تا 1373 و 1381 تا 1396، محمود مشحون در مجموع نصف سالهای بعد از بهمن 57 رئیس فدراسیون بود.
در دورهی 5 سال اول از کار پایهای دوران جنگ که طی سالهای 1364 تا 1368 (فدراسیونهای مقدسیان و بیگلری) شروع شده بود استفاده کرد و سپس در دوره دوم با تجمیع نخبگان کم سن و سال بسکتبال پیش از سال 1381، به مدت 15 سال نتایج متعدد قهرمانی آسیا را به دست آورد.
شروع کار تیم ملی بسکتبال با مربیان خارجی نظیر ترایکوویچ یا در سالهای بعد رایکو ترومن، نقطه عطف ریاست مشحون بود که در کنار سایر عوامل؛ رشد باشگاهها، دانش مربیان، کار پایه، بسکتبال تهران و شهرهایی مثل اصفهان، لیگ برتر، بازیکنان خارجی و … منجر به پیشرفت بازیکنان نخبه بسکتبال ایران و منتهی به قهرمانیهای آسیا و کسب سهمیههای المپیک و جهانی شد.
رئیس فدراسیون بسکتبال در سه دولت خاتمی، احمدینژاد و روحانی؛ رئیسی مطالبهگر نبود. به کم قانع بود چون قادر به بزرگ کردن سیستم نبود. در همان حدی که کارها فقط زیر نظر خودش باشد راضی و قانع بود. دنبال یک ساختار هدفمند با توجه به مؤفقیتهای بسکتبال نبود. والیبال یا هندبال دیرتر از بسکتبال مطرح شدند اما زودتر از بسکتبال سالن ساختند یا سالنهایی گرفتند ترمیم و تجهیز کردند بسکتبال نه!
یک بار صحبت از ساختمان خیابان گاندی مطرح شد که مرکز کمیته ملی المپیک بود. مشحون به واسطهی منطقه خوب این مکان و نزدیکی با منزل مشحون در خیابان جردن، داوطلب خرید آن شده بود.
« من به عنوان رییس فدراسیون بسکتبال در آن زمان خریدار آن ساختمان برای فدراسیون بودم. قرار بود 250 میلیون چک و 2 میلیارد پول نقد برای فروش آن ساختمان هزینه کنم تا بسکتبال صاحب یک خانه شود، اما این اتفاق نیفتاد و در نهایت نیز نفهمیدم چگونه آن ساختمان فروش رفت. با این حال باید بگویم که در آن زمان من، آقای کفاشیان، آقای هاشمی، آقای خسرویوفا و خانم شهریان مخالف فروش ساختمان بودیم که در نهایت نفهمیدم این اتفاق چگونه رخ داد و دربارهی نامهی قانونی بودن فروش نیز باید بگویم من هیچ نامهای را امضا نکردم». ایسنا 29 دی 1392
محمود مشحون 15 سال در ورزشگاه کشوری که به قول خودش 3 تا اتاق داشت، سیستم اداری فدراسیون را توسعه نداد. بسکتبال خانمها هم در زیرزمین پایین دفتر کار مشحون اداره میشد!
کار رسانهای ابتدا به دهه 80 برمیگردد که روزنامهها و مجلات رونق داشتند. سپس از اواسط دههی 90 شبکههای اجتماعی و بزرگراههای رسانهای پدید آمد اما نگاه به رسانه همان نگاه دهه 80 و بدتر بود! حذف منتقدان و استفاده از ابزار فدراسیون نظیر توقیف آیدی کارت یا آیدی کارت ندادن به خبرنگاران که الانم هست.
یکی از کارهای خوب دوره محمود مشحون بازیهای تدارکاتی تیم ملی بود که همزمان با استخدام مربیان خارجی به خوبی انجام شد. البته حضور و دیده شدن بسکتبال ایران در رویدادهای بینالمللی، فرستادن دعوتنامه از کشورهای مختلف را تسهیل کرده بود. به طور مثال قبل المپیک پکن، 25 بازی تدارکاتی داشتیم. همان موقع میگفتند؛ محمود قارهپیما!
بازاریابی و مسائل مالی نظیر قرارداد مربیان خارجی یا میزبانیها و اسپانسرها و … در ورزش ما به فقط بسکتبال، همیشه مخدوش بود و هنوز هم هست. تیمهای باشگاهی بخش خصوصی قدرت مالی داشتند. مشحون به دلیل دیدگاههای سنتی خودش با ادبیات جدید اقتصاد ورزش و بازاریابی و همچنین جماعت اسپانسر کنار نمیآمد. قضیهی «اول مارکت» در فیبا آسیا چلنج پیچیده شد. داستان البسه «peak» در تحریمهای آمریکا همینطور و مشخص نشد پولها از طریق واسطههایی در ایران منتقل شد نشد. میزبانیهای مکرر غرب آسیا در سالن آزادی هم دورهمیهای خوبی بود. بانکها و دو سه شرکت مواد غذایی هم به عنوان اسپانسر تیم ملی در رویدادهای قهرمانی آسیا آمدند و رفتند.
یک سال ژاپن از تیم ملی بسکتبال دعوت کرد و بلیت بیزنس هم فرستاد اما ملیپوشان با پرواز اکونومی رفتند! گفتند چرا؟ محمود مشحون گفت یک مقدار از پول ژاپنیها برای فدراسیون خرج شد و بقیهاش در قالب پاداش به خودِ ملیپوشان برگشت داده میشود! مشحون از این صرفهجوییها زیاد داشت. مثلاً دستمال کاغذی فدراسیون را از مغازههای کلیفروش پایین شهر میخرید!
پول و کار پایهای دوره غضنفری با همه انحصارگرایی برخی مربیان حاضر در اردوها – با حقوقهای بالایی که از غضنفری میگرفتند و با قعر و آشتیهای گاه و بیگاه خود با غضنفری، ذلهاش کرده بودند – همچنین با تجمیع نخبگان، وضعیت اقتصادی خوب باشگاهها در دهه 80، مربیان خارجی و بازیهای بینالمللی دوره مشحون سبب شد تا نسلی از نخبگان بسکتبال همه چیز بسازد. از قهرمانی در آسیا تا حضور در المپیک و جام جهانی.
محمود مشحون با نسل در اوج بسکتبال دو بار از حضور در المپیک بازماند: 2012 لندن و 2016 ریو. در سالهای افول بسکتبال از دست مشحون کاری ساخته نبود چون ساختار درستی بنا نکرد و دوره پرنوسان بسکتبال شروع شده بود. تثبیت ساختاری بسکتبال نداشتیم به جز یک تیم ملی بسکتبال که سال به سال فرسودهتر میشد. لیگ در پایینترین سطح. از 16 تیم دههی 80، در سال پایانی ریاست مشحون به 9 تیم! رسیدیم. مشحون رفت و فدراسیونی تحویل داد که در همان موقع بعد از رفتنش تیم ملی به عراق باخت! هر چند این را جزو اتفاقات ببینیم که در دورههای بعدی تکرار شد اما روند نومیدکننده بسکتبال در پایان دوره مشحون کلید خورد.
سالهای متمادی ریاست محمود مشحون به گونهای بود که بسکتبال را فقط در 10 بازیکن میدید! تیم ملی، سه نفره، جامهای بینالمللی اطلس اسپورت، ویلیام جونز و … با همان همیشگی! بسکتبال در قالب بسکتبال دیده نشد. هر کدام از بچهها رفتند یک سکته زدیم! با توجه به «پیشینه استعداد» و شرایط بسکتبال پایه ایران، نزدیک به دو دهه تک و توک استعدادها پدیدار شدند یا تیمهای جوانان از قهرمانی آسیا سهمیه جهانی گرفتند. ارسلان کاظمی، محمد جمشیدی، محمد حسنزاده، بهنام یخچالی، سجاد مشایخی، آرمان زنگنه و… تعدادی از این مستعدین در دههی 90 بودند اما «تجمیع نخبگان» بسان دهه 80 هرگز شکل نگرفت. آن هم شانس مشحون بود.
با وجود دو بار ناکامی در راه حضور در المپیکهای 2012 و 2016، اما بعد از مرگ محمود مشحون نوشتند «مرد بیتکرار». در حالی که در فدراسیون بعدی، از جام جهانی 2019 به عنوان بهترین تیم آسیا (به منزله قهرمانی آسیا در سیستم جدید برگزاری بازیها از 2017) به المپیک 2020 رفتیم. یا؛ نایب قهرمانی بازیهای آسیایی 2014، در بازیهایی آسیایی 2018 تکرار شد. او در 15 سال دو المپیک را از دست داد اما این یکی در کمتر از سه سال حتی با کاهش نخبگان به المپیک رفت! بنابراین عبارت «مرد بیتکرار» نمیتواند چندان عقلانی باشد. از دست رفتن قهرمانی در بازیهای آسیایی طی 15 سال ریاست محمود مشحون بماند که با وجود نسل طلایی، این قهرمانی در کلکسیون نخبگان خالی است.
تفاوت مدیر و رئیس را سرچ کنید میآید:
– رییس امر و نهی میکند مدیر تعامل.
– رییس تنبیه میکند مدیر تحلیل.
– رییس اهرم زور دارد مدیر ندارد.
– رییس جبهه میگیرد مدیر مشاوره میدهد.
– رییس وابسته به قدرت است مدیر به اعتماد کارکنان وابستگی دارد.
– رییس توقع احترام دارد مدیر احترام را به دست میآورد.
– رییس ترس ایجاد میکند مدیر حس اعتماد.
– رییس دنبال خطاکار میگردد مدیر دنبال حل اشتباه.
از جواد داوری، محمود مشحون دوم نسازیم
متأسفانه این روزها شاهد تعریف و تمجید از الگوهای مدیریتی غلط بسکتبال هستیم و بیم آن میرود با ناآگاهی از آنچه در دوران مشحون اتفاق افتاد، در دوره جواد داوری بسکتبال از این افول و نزولی که در آن قرار گرفته است به عقبتر برود.
محمود مشحون برای فدراسیون بسکتبال یک «رئیس» بود یا «مدیر»، کسانی که دوران ریاست او را به خاطر دارند یا کار کردند قاعدتاً بهتر میتوانند با تعریف سادهای از «مدیریت» و تفاوت آن با «ریاست» به تحلیل رئیس یا مدیر بودن مشحون بپردازند.
نداشتن برنامهی راهبردی، نقشه راه و عدم توسعه زیرساخت، تجهیز و ترمیم امکانات، گسترش نیافتن فضای رسانهای در بزرگراههای رسانهای بسکتبال و بیاعتنایی به ماهیت درآمدزایی بسکتبال و اهمیت ندادن به این ویژگی در جذب اسپانسرینگ جهت رشد بیشتر بسکتبال، استفاده نکردن از افراد در بخشهای میانی فدراسیون برای بالابردن سطح تجربه آنها، عدم نگاه توسعهای در تربیت و بکارگیری نیروی انسانی در مدیریتهای مختلف بسکتبال از جمله چالشهای امروزی جامعه بسکتبال در انتخاب متخصصین و افراد کارآمد، حتی در انتخاب گزینهها و داوطلبین ریاست در فدراسیون، حذف افراد بنا به دلایل شخصی، عدم تثبیت ساختاری و سیستم اداری فدراسیون که به موازات رشد این ورزش و قهرمانیهای آسیا قادر به رشد و افزایش سیستم مدیریتی نبود و بسیاری از روحیات، صفات و رفتارها و نگرش عوامفریبانه که در ریاست 15 ساله مشحون و تحت تأثیر او در جامعه بسکتبال شکل گرفت و متأسفانه بر مشکلات و چالشهای امروز این ورزش افزود، همه و همه را باید در تحلیل و بررسی دوران بسکتبال با ریاست محمود مشحون لحاظ کرد.