چند شب پیش روی خط یک برنامهی رادیویی وقتی از من سؤال شد با هاکان دمیر سرمربی ترکیهای تیم ملی بسکتبال ادامه بدهیم یا نه پاسخ من (افشین رضاپور) قبل از اینکه دمیر را نشانه بگیرم «جواد داوری» بود که ابتدا باید سنگمان را با رئیس فدراسیون بسکتبال وابکنیم و بعد دربارهی سایر موضوعات و مباحث حرف بزنیم.
خانه یسکتبال ایران؛ بنا بر دلایلی از ابتدا مخالف ریاست داوری بودیم اما مبنای مطالبم بعد از انتخابات ۹ اسفند ۱۴۰۰، احترام به آرای مجمع عمومی و «اقتضا به عمل» داوری شد. یعنی ذهنیت قبلی و پیشداوری در مورد مدیریت او را کنار گذاشته، بر اساس عملکرد او به نقد وضع موجود با بایدها و نبایدها بپردازیم.
نخستین انتطارم از داوری کنار گذاشتن هیجان انتخابات و تبعات ان بود که هر مجمع انتخاباتی میتواند داشته باشد. برخی با روی کار آمدن بر تعصبات شخصی و درگیریهای رایج مجامع غلبه میکنند و شایستهسالاری را پیشه میکنند چون استفادهی حداکثری از نیروها و توانمندیهای بسکتبال در نهایت به مدیریت این ورزش برمیگردد حال آنکه نشانههایی وجود دارد که داوری، مخاصمه را به مفاهمه ترجیح داد.
شعار داوری «عدالت» و «شایستهسالازی» بود اما از انتخاب کادرهای فنی – اجرایی ۳×۳ گرفته تا بسکتبال پایه و تیم ملی، شعارهایش رنگ باخت. کسی که تجربه یک دقیقه سرمربیگری نداشت، شد مشاور سرمربی خارجی! و آن یکی سرپرست تیم ملی و همینطور افراد اشتباهی دیگر در تصمیمگیریهای اشتباهی داوری صاحب پست و عنوان شدند. پستهای کلیدی که داوری سرنوشت آیندهی مدیریت خود را به دست آنها سپرد. از همه مهمتر پای همین دستپاچگیها و شتابزدگیها چه نسلسوزیهایی که نشد!
تناقضات و تبعیضات به اوج رسیده در دوران داوری، باور عمومی به اینکه مشکلات پایان یابد را از بین برده بلکه امروز شاهدیم مشکلات در رویدادها به شکلی تازه درآمده و تصمیمگیری اشتباه او در ماههای اول در ماههای هفدهم و هجدهم ریاست فدراسیون تکرار شده است.
تبعیض همه جانبه در جام جهانی، یک بار دیگر ضعف مدیریت در بسکتبال را نمایان ساخت و افراد دیگری را از ادامه وضع موجود دلزده و ناامید کرد.
تبعیض در بخش رسانههای فدراسیون و خبرگزاریها و سایتها. تناقض در گفتهها و عمل. عکاس جوانی را با وعدهی جام جهانی یک ماه آزگار به سالن کشاندند اما همین که کارشان تمام شد گفتند شورای برون مرزی مؤافقت نکرد!