افشین رضاپور – جواد داوری نهم اسفند 1400 با آرای مجمع به عنوان رئیس فدراسیون بسکتبال انتخاب شد اما امروز انتقادات از عملکرد وی بالا گرفته است.
داوری فدراسیون را با شعار رویکردی نو و جذب حامیان مالی تحویل گرفت اما امروز عملکرد او خلاف این ادعاها را نشان میدهد. فدراسیون بسکتبال ظرف این 6 ماه نه عملکرد مثبتی داشت و نه، حامیان مالی جذب کرده است حتی طی این مدت برخی تیمها و اسپانسرهای بسکتبال نیز کنار کشیدهاند.
باخت و ناکامی تیمهای سه نفره، نوجوانان و جوانان دختر و پسر، حواشی تیمهای ملی در اردوها همچنین در مسابقهها و مسافرتها با کنسل شدن دو رویداد دختران به دلیل اهمال کاری فدراسیون؛ از عمدهترین ناکامیهای بسکتبال ظرف تنها 6 ماه بعد از روی کار آمدن جواد داوری است. در این بین داوری انتخابها و انتصابات بحثبرانگیزی داشت تا تردیدها در خصوص آینده این ورزش بیشتر شود. در حال حاضر جواد داوری نتوانست انتظارات جامعه بسکتبال را محقق کند و با وجود شعارهایی که در خصوص جوانگرایی در تیم ملی سر داده میشود اما به گفته برخی کارشناسان؛ «بسکتبال» فقط تیم ملی نیست هر چند در مورد جوانگرایی در تیم ملی نیز حرف و حدیث بسیار است و آینده تیم ملی نامعلوم.
فدراسیون در قبال ناکامیهای این مدت یک جمله را بارها تکرار کرده است که آن؛ حجم مسافرتها و مسابقههای ظرف 6 ماه گذشته است اما این وضعیت شامل دیگر فدراسیونها نیز بوده. فدراسیون والیبال بیش از 10 رویداد آسیایی و جهانی داشته است یا فدراسیون هندبال در نیمه اول سال با 9 اعزام بینالمللی 18 میلیارد تومان هزینه کرد. (پاکدل رییس فدراسیون هندبال). اعزامها و میزبانیهایی که بر خلاف بسکتبال، در کسب سهمیههای جهانی و سکوهای آسیایی برای این دو رشته تأثیرگذار بود.
ابهامات یک فدراسیون
اساسنامه جدید فدراسیونها از سال گذشته قابلیت اجرایی پیدا کرد و مجامع انتخاباتی فدراسیونها را تحت تأثیر قرار داد. مجمع انتخابی ریاست فدراسیون بسکتبال در 9 اسفند 1400 نیز با اساسنامه جدید برگزار شد و نتیجه مجمع پرحاشیه این فدراسیون جواد داوری را بر مسند ریاست نشاند. او 38 رأی از 65 رأی مجمع را به نام حود دید در حالی که 27 نفر از مجموع آرای دو نامزد دیگر به او رأی ندادند. عدد مخالفان جواد در همان مجمع قابل توجه بود و او قاطعانه در انتخابات پیروز نشد ضمن آنکه قطعی شدن رد صلاحیت یکی از نامزدها در روز انتخابات، آرای برخی اعضای مجمع را به نفع داوری برگرداند. تعدادی از رأی دهندگان با اشاره به گزینههای معدود و اصرار وزارت ورزش و جوانان به برگزاری انتخاباتی که سه بار به تعویق افتاده بود، آرای خود را به صندوق انداختند در شرایطی که اعتقاد داشتند اگر انتخابات در زمان دیگری برگزار میشد و در صورت نامنویسی دوباره از نامزدها، میتوانستند روی گزینههای بیشتری فکر کنند.
داوری از همان ابتدا ابهامات فراوانی را رقم زد تا مخالفان و منتقدانش بیشتر به این نتیجه برسند اداره بسکتبال به فردی فراتر از وامدار شدن به اطرافیانی که در انتخابات به او کمک کردند، نیاز دارد.
از مهمترین ابهامات بعد از 9 اسفند، حضور برخی افراد در پستهای کلیدی بود که داوری به آنان داده بود. تغییرات در سطوح مربیگری تیمهای پایه همینطور تیم ملی بحثبرانگیز و پر حاشیه شد. عدهای نیز بنا بر گفته داوری به عنوان «مشاور» معرفی شدند که «نیازهای بسکتبال را تشخیص میدهند» اما تاکنون این ادعاها به جز ناکامیهای تکرار شونده در پی یک عملکرد ضعیف و دامن زدن به اختلافات و شکاف در جامعه بسکتبال، نتیجه دیگری نداشته است. مشاورانی که یا دو دهه اصلاً در بسکتبال فعالیت جدی نداشتند! و یا اگر هم بودند نتایج روشنی در عملکرد آنان به عنوان تصمیمگیرنده یا مشورت دهنده به بسکتبال دیده نمیشود.
تغییرات بدون پشتوانه علمی، ناکامیهای بسیار و از دست دادن فرصتهای جهانی توسط تیمها یکی بعد از دیگری، از دست دادن جایگاه تیم ملی در آسیا، همچنین بلاتکلیفی بسکتبال، دوباره خیلیها را به یاد انتخاباتی انداخت که خلاف میل و نظر بسیاری از اعضای مجمع برگزار شد. هر چند ابهامات در فدراسیون و افزایش ناکامیها سوالاتی پیرامون مجمع و موضع وزارت ورزش مطرح کرده است اما از سوی دیگر و در حال حاضر مجمع بسکتبال برای فکر کردن در خصوص سرنوشت این ورزش زمان بیشتری پیدا کرده است تا تصمیم بهتری بگیرد.
سرنوشت نامعلوم بسکتبال
داوری که از عجیبترین و پرحاشیهترین مجمع کل دوران بسکتبال رأی موافق گرفت فقط با گذشت چند ماه حالا با انتقادات فراوانی از سوی منتقدان و حتی مؤافقانی که در ابتدا از او حمایت کرده بودند قرار گرفته است. او در صحبتهای اخیر خود با کنایه به منتقدان آنان را «دایههای بهتر از مادر» خطاب کرد!
این در حالی است که حتی وزارت ورزش نیز موضع قبلی را نسبت به او ندارد هر چند وزارت ورزش و جوانان همیشه در مجامع انتخاباتی وانمود کرده موضعی ندارد اما با این حال نمیتواند نسبت به سرنوشت یک ورزش آن هم بسکتبال که نخستین افتخارآفرین ورزشهای گروهی پس از انقلاب بوده است، بی تفاوت باشد. چندی پیش وزیر ورزش و جوانان در پاسخ به سئوالی در ارتباط با مجامع انتخابی اعلام کرده بود «حرف آخر را مجمع میزند».
عملکرد فدراسیون بسکتبال طی این 6 ماه این سئوال را مطرح کرد با وجود اینکه اساسنامه مجمع انتخابی که ملاک عمل و تصمیم گیری در مورد تمام امور مرتبط با فدراسیونها به حساب میآید و مجمع عمومی عالیترین رکن تصمیمگیری معرفی شده است (ماده ۱۳)، آیا در خصوص آینده روشن برای بسکتبال تصمیمگیری خواهد کرد؟ توجه داشته باشیم انتخاب رئیس و حتی عزل یا پذیرش استعفای او هم جزو وظایف مجمع است (ماده ۱۴)، بنابراین بنا به عملکرد ضعیف فدراسیون در همهی امور آیا مجمع رأی به ادامه ریاست میدهد یا برای تحقق یافتن مطالبات به حق جامعه بسکتبال فرد دیگری را تشخیص خواهد داد؟ آیا مجمع قادر خواهد بود داوری را نسبت به مسئولیتهای بزرگ جایی که امروز او در آن قرار گرفته است، آگاه کند؟
برای مجمع تصمیمگیری هیچ وقت دیر نیست. آنان که در وهله اول به ایران فکر میکنند و به بسکتبال ایران، سعی در مشارکت و برقراری عدالت دارند و دغدغهمند تحقق رویاهای جوانانی هستند که مثل رویدادهای چند ماه گذشته با تصمیمات غلط بر باد نرود. هیچ مجمعی به عنوان آخرین خاکریز قلمداد نمیشود اما مجمع همیشه دلهره دارد و مطالبهگر است. دلهرههای امید در خاکریزهای مجمع، امری ستودنی است که بخش اصلی وظیفه اعضای مجمع را تشکیل میدهد. کسانی که بسکتبال را دوست دارند این دلهرهها را با تصمیمات بهتر به آیندهای پر امید تبدیل خواهند کرد.