یکی از پرسشهای مهمی که بسکتبال – بخوانید ورزش ایران – با آن روبروست نداشتن کرسیهای بینالمللی است.
چرا با وجود اهمیت سیاستهای بینالمللی در ورزش و تأثیر رایزنی در ابعاد خارجی بر ورزش ایران، نمایندگان شرکت کننده در اجلاسها به ویژه مجامع انتخابی در گرفتن کرسیهای بینالمللی ناتوان هستند؟ آیا این امر به کلیت نظام ورزش ایران برمیگردد یا سیاستها و خط مشی کلی کشور در حوزه بینالمللی و خارجی، کشوری مثل ایران را که از قطبهای بسکتبال آسیاست از رسیدن به صندلیهای کارساز و مؤثر در تصمیمگیریهای بینالمللی دور میسازد در عوض سمتهای تشریفاتی و به درد نخور را نصیب نمایندگان ما میکند؟
آشفتگی در این حوزهی با اهمیت را میتوان در جای جای ورزش دید و مختص یک رشته نیست و کار به جایی رسیده که فدراسیونها در قبال ناکامیهای همیشه در مجامع بینالمللی با پریشان ذهنی وصفناپذیری! درصددند تا این شکستها را در داخل کشور به گونهای غیر واقعبینانه تعبیر کنند و حتی برای خود سمتهای واهی بتراشند! که باعث وهمآلود کردن فضای تصمیمگیریهای برخی ورزشها از جمله بسکتبال میشود. نمونه تازه آن «عضویت در شورای مرکزی بسکتبال غرب آسیاست» که در فضای تهی از واقعیت و کاملاً تبلیغاتی در ابعاد داخلی منتشر شده است.
بسکتبال منطقهای غرب آسیا ۷ کشور دارد که فلسطین و یمن اصلاً فعال نیستند.
سوریه از ویرانههای جنگی نزدیک به یک دهه برگشته و وضعیت عراق مشخص است.
غرب آسیا با ایران، لبنان و اردن رونق گرفته که به جز ایران (که قدرت ما در یک دهه گذشته رو به افول رفته)، دو کشور دیگر یک دهه حرفی برای گفتن نداشتند. (لبنان در آغاز دههی جدید بسکتبال خود، نایب قهرمان کاپ آسیا ۱۴۰۱ شد).
لبنان از دیرباز در بخش کرسی بینالمللی شرایطی بهتر از ایران داشت که هاگوپ خاجیران دبیر کل لبنانی فیباآسیا نمونه روشن آن است.
این کشور را در گرفتن کرسی بینالمللی و احاطه و ابتکار و دخالت در تصمیمات بسکتبال منطقه به مافیای بسکتبال میشناسند. مافیایی که توسط هاگوپ و رفقای لبنانیاش از غرب آسیا به مرور به کل بسکتبال آسیا سرایت کرده است.
بسکتبال ایران بر خلاف نکات فنی و افتخاراتی که طی ۱۵ سال در بسکتبال آسیا خلق کرد، در طراحی مدل عوامل کسب کرسیهای بینالمللی توسط نمایندگان خود مؤفق عمل نکرده است. نمایندگان ایران به جز تعداد معدودی که سمتهای کم اهمیت نصیبشان شده بود از داشتن مهمترین عامل کسب کرسیهای مهم محروم بودند و آن عامل ارتباطی و به عبارتی تسلط نداشتن به زبان انگلیسی بود.
رئیس فدراسیون دو دوره قبلتر بسکتبال ایران ریاست فدراسیون غرب آسیا را برعهده گرفته بود اما خودش از شرح مسئولیت و حدود اختیاراتی که داشت خبر نداشت!
نداشتن تسلط به زبان، این سمت را برای وی فرمایشیتر کرده بود اما در ایران ژست رییسی غرب آسیا لذتبخش بود!
در مجموع کسب کرسی بینالمللی علاوه بر عامل ارتباطی و زبان، با نگرش و فعالیت حرفهای مدیران، همچنین مدلهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به ویژه حوزه سیاسی و مدیریتی پیوند دارد.
با نگاهی به حضور غیرهدفمند نمایندگان ورزش و رؤسای فدراسیونها در محامع بینالمللی، به نظر میرسد طراحی مدل عوامل کسب کرسیهای بینالمللی ورزشی توسط نمایندگان ایران یک ضرورت است.
عواملی که ورزش ایران از نداشتن و ضعف دیپلماسی آن رنج میبرد و خلا آن در بزنگاههای تصمیمگیری ورزش تاکنون زیانهایی را متوجه رشتههای ورزشی و ورزشکاران کرده است.