با توجه به فضای موجود در بسکتبال من این متن را به دو دلیل گذاشتم.
اول هجمههایی که این روزها بر علیه افراد میبینم و به نظرم بکارگیری ادبیاتی نظیر آنچه در پی میآید میتواند برای از بین بردن هتاکی و فحاشی و احترام متقابل به یکدیگر با بیان نقطه نظر مؤافق و مخالف سودمند باشد.
دوم فاصله گرفتن از جریانات فاسد و حرف زدن بدون واسطه. این روزها افرادی به نیابت از دیگران در حال فحش و بد و بیراهگویی به سایرین هستند که زندگیشان را زیرورو کنی همه اتهامزنیها و اهانتهای به دیگران به خودشان و طرز تلقیهای غلط خودشان برمیگردد. هر کسی میتواند در چارچوب آزادی، ادب و احترام، از کاندیدایی در انتخابات ریاست فدراسیون بسکتبال حمایت کند و نظرش را با دیگران در میان بگذارد. نظر همه قابل احترام است.
من در سایت خانه بسکتبال ایران برای انتشار هر گونه مطالب سایر افراد در حمایت از کاندیداهای خود یا ارائه برنامه توسط کاندیداهای محترم ریاست فدراسیون بسکتبال آمادگی دارم.
با سپاس – افشین رضاپور
یادداشتی از رضا رضازاده
رئیس هیأت بسکتبال استان بوشهر
سخنگفتن از اوضاع و احوال ورزش بسکتبال در ایران سهل و ممتنع است، و نمیشود بدونتوجه به بافت فرهنگی و رسانهای کشور از یکسو، و ساختارهای داخلی این ورزش از سویی دیگر حقمطلب را در توضیح و تبیین شرایط حاکم بر آن ادا کرد؛ بسکتبال در ایران ورزشی جریانساز نبوده و همچنان هم نمیتواند باشد. فوتبال بهپشتوانهی جذابیت عمومی و جهانیِ آن، و کشتی بهواسطهی جایگاهی تاریخی و آیینیْ مهمترین ورزشهای کشور بهویژه در چنددههی اخیر بودهاند و بخش بزرگی از سیاست، جامعه، فرهنگ و رسانه را از آنِ خود کردهاند. حضور و بروزی سلطهگر و پرطمطراق که عرصه را برای ورزشهای دیگر نحیف و صعب کردهاست. با اینهمه در دههی اخیر تجربهی والیبالِ ایران نشان داد که اگر ظرفیتها بهدرستی بهکار گرفتهشود، و ریلگذاریِ درست صورت پذیرد، امکانِ ایجاد صداها و جریانهای ورزشیِ غیرفوتبالی و غیرکشتییی دستیافتنی است.
این مقدمه از این بابت باید ذکر میشد که راه ترویج و تشویق برای ورزشهای دیگرِ خارج از این مثلث کدام است و چگونه باید طی شود. حلقهی اتصال این سهورزش با همهی تفاوتها در ماهیت و جایگاه اجتماعیشان، توانایی در ایجاد هیجانعمومی، و قرارگرفتن در سبدِ سرگرمی افراد جامعهاست؛ اگرچه هر کدام از مسیری متفاوت و با تجربهای منحصربهفرد.
بدون رفتن در دلِ افراد جامعه، و بدون تبدیلشدن به مسئلهیی عمومی، نمیشود سودای ورزشی پویا و سازنده و پیشرونده را دل و ذهن پروراند. اینمهم اما الزامات و اقتضائاتی دارد که سالهای سال دور بوده از ورزشهای دیگر و بهویژه ورزش بسکتبال که موضوع و دغدغهی نگارنده است. نمیشود تنها با شعر و شعار به رقابت ورزشهای دیگر رفت و از آنها سهمِ بازیگر و هوادار گرفت. چارهای نیاز است و چارهسازی تا بتواند در این دنیای پررقابت، جایی برای بسکتبال ایران باز کند.
با همهی نرسیدهها و محققنشدهها، بهدور از تعارف میتوان فرض کرد که ورزش بسکتبال در آستانه ایستادهاست و آماده میشود ــ اگر نگوییم شدهاست ــ تا بهعنوان یکی از چهار ورزش اصلی کشور، در کنار فوتبال و کشتی و والیبال قرار بگیرد. فضای عمومی حاکم بر این ورزش در سالهای اخیر توانست اعتمادبهنفسی را در میان کارگزاران و هواداران بسکتبال فراهمآورد تا بتوانند شبیه یکی از ورزشهای راهبردی و جریانساز رفتار کنند. سیاستهای حاکم بر فدراسیون بسکتبال در سالهای اخیر، و رویکرد شخصی رییس فدراسیون بهشکلی ویژه، نقطهی عطف این تحولِ بزرگ، ــ و البته نیازمند به تدام ــ است. پاشنهی آشیل ورزش بسکتبال مانند تمامی ورزشهای دیگر که بیرونازجریاناصلی قرار داشته و دارند، اقتصاد حاکم بر آن بودهاست. بدون اقتصاد و رقابتپذیری اقتصادی، هر ورزشی، چیزی بیشتر از یک صندوقِ پرحفره از رانت و سوبسید دولتی نخواهد بود، و جز هدردادنِ بودجهعمومی کشور، رهآوردی نخواهد داشت. بهنظر میرسد که با نظرداشت همین مهم بود که مدیران حاکم بر فدراسیون بسکتبال در سالهای اخیر بیشوپیش از هر برنامهای سراغ جذب مشارکتِ اقتصادیِ بخشخصوصی رفتند، و بازارِ راکد بسکتبال را رونقی بیسابقه دادند. از رهگذر حضورِ اقتصادیِ بخشخصوصی، و وسواسها و سختگیریهایی که همواره این بخش از جامعه دارد، جدای از گشایشها و رونقهای ورزشی، نظمودیسیپلینی مثالزدنی نیز بر این ورزش حاکم شد که کمتر مانندی در گذشتهدارد. ورزشیِ که بندنافِ خود را از اقتصاد دولتی و رانتی نبریدهباشد، نمیتواند در ساحتی خلاقانه و زاینده رشد و بالیدن را تجربهکند.
دکتر طباطبایی بهنظر نگارنده، با درک این مهم، و با اجراییکردنِ این درکْ خونی در ورزش بسکتبال تزریق کرد که تا سالها پیآمدهای مثبتِ آن جاری و ساری است؛ این تغییر بزرگ، در زمرهی تغییراتی است که بازگشتناپذیر خواهد بود و کشتیرا هر کشتیبان دیگری هم بیاید، ناگزیر بهتداوم آن خواهد بود ـــ و این تداومِ تغییر، مهمترین سنگمحک برای بهقضاوتنشستنِ آن است.
از رهگذر حضور مؤثر بخش خصوصی در ورزش بسکتبال، و بهبودِ شرایطاقتصادی ناشی از این حضور بسکتبال ایران توانست موقعیتها و دستاوردهایی را تجربهکند که تا همین چندسال پیشتر به رؤیا و آرزو میمانست.
از دل مشارکت همین حامیان اقتصادی بخش خصوصی بود که تجهیز و ساماندهی زیرساختهای سختافزاری فدراسیون ممکن شد تا بالاخره این نهاد شخصیتی موجه و آبرومند و در شأن یک ورزش ملی و جهانی پیدا کند؛ این تغییر شاید تنها بهچشم اهالیفن و دستاندرکاران ورزش بسکتبال بیاید، اما پیامدِ ملموسِ آن را در افزایش تیمهای لیگهای کشور و تعداد افرادِ درگیر با این ورزش بهراحتی میتوان یافت.
حضور در جامجهانی و المپیکْ بدون لیگهای کشوریِ پویا و پرنشاط، لجستیکی که در فدراسیون شکل گرفت، و روحِ حرفهایگرییی که بر این ورزش حاکم شد، ممکن نبود.
این دستاوردها، اگر چه در چندسال اخیر ممکن شد، اما نباید فراموش کنیم که دههها به شکل موضوعاتی غیرممکن و ناشدنی در ورزش بسکتبال باقیماندهبود؛ بهگونهای که یکی از محبوبترین ورزشهای جهان، چیزی طفیلی و کماهمیت در ورزش ایران باقیمانده، و در کنار ورزشهای معمولی و غیرمحبوب جاخوش کردهبود. تداوم این شتاب و شور، نیاز امروز ورزش بسکتبال است، و فارغاز هر حبوبغضِ فردی، نشانهی مسئولیتپذیری و دغدغهمندی اهالی بسکتبال ایران، و امید است با بسترهایی که امروز آمادهشدهاست، روزها و قلههایی بزرگتر هدفگذاری و تحققپذیر شود.