نیمهنهایی بسکتبال باشگاههای ایران با انجام یک بازی در سری بهترین 3 از 5 پشت سر گذاشته شد اما همین دو بازی به اندازه کل فصل حاشیه داشت.
از تصمیمات فدراسیون در محرومیت و فشار حداکثری به تماشاگران تا حاشیههای داوری، گارد گرفتن و تهدید کنار زمین … همینطور تغییرات در سطح تیمها در ردههای سنی و … از اوضاع بحرانی بسکتبال خبر میدهد.
بحران در نیمهنهایی
دو بازی بین شهرداری گرگان – شیمیدر و نظمآوران سیرجان – ذوب آهن در نیمهنهایی، حاشیههای زیادی داشت. فدراسیون با محرومیت تعلیقی هواداران گرگانی، صحبتهای مرا در خصوص وضعیت بحرانی بسکتبال در شبهای بعد از افطار تأیید میکند.
حتی باید منتظر واکنش فدراسیون به رفتارهای پایان بازی نظمآوران و ذوبآهن باشیم.
در مورد شهرداری – شیمیدر، سرعت فدراسیون بسکتبال در ورود به ماجرای تماشاگران عجیب بود. پیش از این نیز فدراسیون با معدود کردن تعداد تماشاگران تیمها (50 نفر برای هر باشگاه)، عملاً نشان داده بود علاقهای به حضور تماشاگر(گرگانی) ندارد. شیمیدر هم با تسهیلاتی که فراهم میکند میتواند همین تعداد را با پرچم باشگاه بیاورد.
اما همه ما میدانیم تنها گزینه روی میز«بدون تماشاگر»، درست نیست و بازی باخت – باخت برای فدراسیون داوری است. این نوع برخوردها در کلیت فضای کنونی که در محاصره خطوط مختلف در جریان کمک به ریاست داوری در فدراسیون است، کمکی به نیمهنهایی بدون بحران نمیکند.
خروج از بحران
داوری باید از خطوطی که به او در انتخابات کمک کردند فاصله بگیرد. او فقط در این صورت است که میتواند تضمین کند هیچ حرکت پیش روندهای به جز آنچه در زمین بازی اتفاق میافتد، پشت پرده نمیگذرد.
تغییرات در تیمهای پایه
در مورد نیمهنهایی و حوادث آن، باز هم خواهم نوشت اما تغییراتی که در سطح تیمهای ردههای سنی شروع شده، چالش دیگر از سمت خطوطی دیگر برای فدراسیون داوری است. من خودم منتقدم این موضوع هستم که چرا باید مربی باشگاهی همزمان در یکی از ردههای تیمهای ملی فعالیت کند اما شیوهی گترهای هم جایز نیست. حالا غرب آسیا بدون مربی هم نتیجه میگیریم اما چرا یک ماه قبل از بازیها مربیانی را که 5 – 4 سال اصلاً هیچ کجای مربیگری باشگاهی و ملی نبودند، بکار میگیریم؟
اگر داوری نگران بسکتبال است باید خود را از محاصره خطوط مختلف با جریانات فکری متفاوت و اختلافات بنیادین (فقط مقطع کوتاهی در جبهه واحد او علیه طباطبایی قرار گرفتند)، فاصله بگیرد.