شاهد تلاشهای سعید علیآبادی، نه به عنوان مسئول کمیته پیشکسوتان فدراسیون بسکتبال، بلکه به عنوان یک خدمتگزار بسکتبال بودم. فعالیتهای او در گروههای خیرین و جامعه نیکوکاران بسکتبال بر کسی پوشیده نیست.
زحمات علیآبادی در برگزاری مراسم نکوداشت، خاکسپاری و یادبودهای پیشکسوتان از دیرباز، بر کسی پوشیده نیست. سالها پیش از این سمتی که امروز دارد.
بنابراین علیآبادی از حرفهایی که در ادامه میزنم حسابش جداست. او فردی دلسوز، و عاشق خدمتگزاری به همبازیان و نسلهای قبل و بعد از خود است اما در عین حال باید مراقب باشد تا افراد از نام و اعتبار علیآبادی در مراسمی شبیه آنچه چند روز پیش در هتل المپیک برگزار شد استفاده نکنند.
پیشکسوتان بسکتبال همواره باید با تشخیص آینده، دلایل دعوت خود از سوی سازمانها را بررسی کنند. چرا فدراسیون بسکتبال پس از گذشت یک سال و نیم، تازه به صرافت افتاد تا از آنان دعوت کند؟
پیشکسوتان بسکتبال در کجای حوزههای مشورتی فدراسیون جای دارند؟
فدراسیون جواد داوری ظرف یک سال و نیم گذشته، هیچ بهایی به پیشکسوتان نداد. اگر تلاشهای بیوقفهی علیآبادی نبود همین چند نفر معدود را که پریروز دور هم جمع شدند – خیلیها به این دعوت پاسخ منفی دادند و نیامدند – نمیدیدیم.
(در پاسخ به سؤال من که چرا به مراسم تجلیل فدراسیون نرفتید شنیدم کجا برویم وقتی نحوهی انتخاب افراد در تیمهای ملی توهین آشکار به مقام پیشکسوت است. چند نفری هم که رفتند گفتند فقط به خاطر علیآبادی رفتیم).
پیشکسوت بسکتبال، پس از اینکه موجی از ناکامیها و نارضایتیها، فدراسیون بسکتبال را فرا گرفت، نیاز به توجه ندارد.
فدراسیون جواد داوری بعد از کادرسازی تیمها و کمیتهها چطور یهو یاد پیشکسوتان افتاد؟
مدیران تیمهای ملی و سرپرستان این تیمها چگونه و از بین چه افرادی برگزیده شدند؟
در انتخاب این افراد توسط فدراسیون، نظر پیشکسوتان تا چه اندازه دخیل بود؟
آیا پیشکسوتان در حوزهی مشورتی فدراسیون برای تصمیمسازی و تصمیمگیری نقش مؤثری دارند یا فقط اسم افراد پیشکسوت برایتان کافیست تا به کارهایتان رسمیت بدهید؟
فدراسیون چگونه میتواند بر داعیهی دوستی و همراهی با پیشکسوتان اصرار ورزد و بگوید قصد استفاده ابزاری از آنها ندارد در حالی که بسیاری از پیشکسوتان آگاه به مسائل روز بسکتبال را خانهنشین کرده است. رعایت احترام بزرگان و ضرورت حفظ حرمت فقط به دعوت آنان بعد از بیاعتنایی همه جانبهشان نیست بلکه با نادیده گرفتنشان در طول سال و ماهها به آنان بیاحترامی کردهایم.
هر چند بسیاری از پیشکسوتان بسکتبال یا به عبارتی بازیکنان از سالهای دور و نزدیک در خارج از ایران زندگی میکنند اما در یک سال و نیم گذشته به افرادی مثل مجید توفیق که به ایران بازگشت، توجهی نشده است.
بازیکن و سرمربی تیم ملی بین دهههای ۴۰ تا ۶۰ و صاحب فلسفهی بسکتبال با دانش بنیادین تغییرات این ورزش در طول سالهای متمادی که متأسفانه از سرمایهی انسانی همچون توفیق و نظایر او در بسکتبال استفاده نشده است و شواهد از نحوهی تصمیمات و انتخاب افراد نشان میدهد در فدراسیون داوری ارادهای برای بهرهمندی از نیروهای کارآمد و باتجربه وجود ندارد.