روابط بین مربی و بازیکن / Player – Coach RELATIONS
نخستین جملهای که میخواهم بگویم این است که شما میتوانید بدون اینکه “انگیزه” بدهید، صحبت کنید، ولی “انگیزه دادن” بدون صحبت کردن امکان پذیر نمیباشد.
John Thompson: جان تامپسون جونیور به عنوان یک شخصیت بسیار محترم در دنیای بسکتبال دانشگاهی، هم به عنوان بازیکن و هم به عنوان مربی شناخته شده است. رابطه او با بازیکنانش به خصوص برای عمق و تأثیر آن معروف است. تامپسون برای توسعه شخصی و آموزشی بازیکنانش متعهد بود و موفقیت آنها را در خارج از زمین بسکتبال به اندازه موفقیت در زمین تأکید میکرد.
به عنوان سرمربی تیم بسکتبال مردان جورجتاون هویاس، او اولین سرمربی آفریقایی-آمریکایی شد که قهرمانی بزرگ دانشگاهی را به دست آورد و هویاس را به قهرمانی ملی NCAA Division I در سال ۱۹۸۴ رهبری کرد. سبک مربیگری او با دفاع قوی و توسعه مهارتها و شخصیت بازیکنانش مشخص شده بود.
میراث تامپسون فراتر از دستاوردهای مربیگری او است. او یک مربی و شخصیت پدرگونه برای بسیاری از بازیکنانش بود و اغلب در مورد مسائل اجتماعی ایستادگی میکرد و برای رفاه دانشجو – ورزشکاران دفاع میکرد. تأثیر او بر بازی و زندگی بازیکنانش پس از بازنشستگی و درگذشت او همچنان احساس میشود.
جان تامپسون جونیور در دنیای بسکتبال دانشگاهی به عنوان یک مربی تأثیرگذار و پیشرو شناخته میشود. او نه تنها به خاطر دستاوردهای ورزشیاش، بلکه به خاطر نقش پررنگش در مبارزه با نژادپرستی و حمایت از حقوق بازیکنان سیاهپوست مورد تحسین قرار گرفته است.
از جنبههای خاص روابط بازیکن – مربی او، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تأکید بر موفقیت تحصیلی: تامپسون بر اهمیت موفقیت تحصیلی بازیکنانش به اندازه موفقیتهای ورزشی تأکید داشت.
- مبارزه با نژادپرستی: او در برابر قوانینی که به نظرش علیه بازیکنان جوان سیاهپوست تبعیضآمیز بود، ایستادگی کرد و حتی در اعتراض به این قوانین، از زمین بازی خارج شد.
- حمایت از بازیکنان: تامپسون به عنوان یک مربی و مرشد برای بازیکنانش عمل کرد و در مواقع لزوم از آنها در برابر فشارهای خارجی دفاع کرد.
فلسفه مربیگری او نیز بر پایههای زیر استوار بود:
- توسعه شخصیت: او به توسعه شخصیت و مهارتهای بازیکنانش اهمیت میداد و آنها را برای زندگی خارج از زمین بسکتبال آماده میکرد.
- دفاع قوی: سبک بازی تیمهای او بر دفاع قوی و سبک بازی تماسی تأکید داشت.
- نقش فرهنگی: تیمهای تامپسون نه تنها در زمین بسکتبال بلکه در عرصه فرهنگی نیز تأثیرگذار بودند، به طوری که محصولات ورزشی جورجتاون بیش از هر برنامه دیگری فروخته میشد.
تامپسون نمادی از تغییر و تأثیرگذاری در بسکتبال دانشگاهی و فراتر از آن بود و میراث او همچنان ادامه دارد.
John Thompson: نخستین جملهای که میخواهم بگویم این است که شما میتوانید بدون اینکه “انگیزه” بدهید، صحبت کنید، ولی “انگیزه دادن” بدون صحبت کردن امکان پذیر نمیباشد.
برای اینکه ارتباط بهتری با بازیکنان داشته باشیم، باید “اصطلاحات” خود را کاملا توضیح دهیم. اغلب اوقات بازیکن نمیتواند حرکت را به درستی انجام دهد، زیرا مطالب بیان شده از سوی مربی خود را به درستی متوجه نمیشود. این یکی از اولین کارهایی است که “مربی” باید به آن توجه داشته باشد.
من برای بازیکنان جلسه ای گذاشتم و برای آنان توضیح دادم که در مورد چه مسائلی با آنها صحبت میکنم. بنظر من بعضی اوقات مربیان سعی میکنند تا بیش از حد متعارف بوده و در سطحی بالا خود را معرفی مینمایند.
مربیان عزیز باید از اهداف خود آگاهی داشته و بازیکنان نیز باید حرف های آنان را درک کنند. ممکن است که بازیکن تنبل یا کند نبوده ولی در مورد انتظارات مربی دچار پریشانی و سردرگمی گردد.
بخاطر این مسئله است که بین انگیزه دادن و ارتباطات تفاوتهای زیادی وجود دارد. برای اینکه بازیکن حرکت کند، باید حداقل از مقصد خود اطلاع داشته باشد، ولی این کار الزاما به این معنی نیست که چون صحبت های شما را متوجه شده است، پس حتما حرکت را انجام میدهد. ما نبایستی هیچگاه از “ساده گویی” دور شویم.
من با آن دسته از مربیانی که میگویند، میبایستی تا با تمام بازیکنان به یک شکل و مدل رفتار کرد، موافق نیستم. این کار غیر ممکن است چرا که شخصیت آنها با یک دیگر متفاوت است. ضمنا آنها از نظر برقراری ارتباط نیز با یکدیگر متفاوت هستند. مربیان هم با یکدیگر تفاوت دارند. شما بایستی تا بعنوان یک مربی، از صداقت کافی برخوردار بوده و نقاط ضعف و قوت خود را بشناسید.
ما می توانیم تا با بازیکنان ارتباط داشته و حالت تفاهم را با آنان ایجاد نماییم. بهر حال من چند روش ساده که برای ایجاد تفاهم بکار میرود را به شما معرفی میکنم:
Voice inflection
بعضی مربیان با داد و فریاد صحبت کرده و برخی دیگر با صدای عادی خود صحبت میکنند. بعنوان یک مربی باید بدانید که چه لحنی برای کدامیک از بازیکنان موثرتر است؟
باید احساس کنید که چه موقعی باید “آرام” صحبت کرده و چه زمانی را اختصاص به “فریاد زدن” نمایید بسیار مهم است که از واکنشهای احساسی یکایک بازیکنان، نسبت به صحبتهای خودتان آگاه باشيد مجدداً تاکید میکنم که این گفتهها، نقطه نظرات من در مورد رفتار متفاوت با بازیکنان را تایید میکند. ممکن است دو بازیکن یک اشتباه را مرتکب شده و یکی از آنها به “سرزنش” و دیگری به “تشویق” احتیاج داشته باشد و حتی در روز بعد نیز همین نقش عوض گردد.
Involvertertt (مشارکت)
هیچگونه فرمول محرمانهای در مورد رابطه با بازیکن وجود ندارد. مهمترین مسئله ای که باید در نظر بگیرید این است که باید از شخصیت فرد درون لباس بسكتبال آگاه بوده و آنرا درک کنید. (او یک انسان است و نه فقط یک مهره).
بعنوان یک مربی باید با بازیکنان آشنا شده و چگونگی تحریک پذیری آنها را پیدا نمایید. ضمنا یادتان نرود که تا آنجایی که امکان دارد بایستی آنها را در کارهایتان مشارکت بخشید.
Flexibility (انعطاف)
انعطاف مسئله بسیار مهمی است. چون شما همواره و در همه حال همان ۱۲ یا ۱۵ بازیکن را در اختیار نداشته و بعضا بصورت سالیانه و در برخی مواقع حتی در نیم فصل بازیکنان تغییر پیدا میکنند. مربیان می بایستی توانایی تغییر توام با گذشت زمان را داشته باشند. ضمنا شما میبایستی به این قسمت از درک نایل آیید که آنچه شما میگویید را بازیکنان نمیفهمند و باید تا نحوه اصلاح کردن مطالب را نیز یاد بگیرید.
Atmosphere (جو – محيط)
من به شخصه آن را بسیار مهم دانسته و چون خیلی زود خسته میشوم لذا سعی میکنم تا محل تمرین خود را هر ۲ یا ۳ هفته یکبار عوض کرده و تمرین را از یکنواختی خارج سازم محيط تمرین میبایستی طوری باشد که به یادگیری بازیکنان کمک کند. ضمنا نبایستی تا مسائل جانبی و غیر ضروری را در هنگام آموزش و تمرین دخیل کرد.
Simplicity (سادگی)
سعی نکنید تا به بازیکنان نشان دهید که نابغه هستید.
قبل از آنکه یک سیستم حمله پیچیده را آموزش دهید، میبایستی تا توانائیهای یادگیری بازیکنان را بشناسید. بهتر است تا با یک نگرش ساده و آسان در بسکتبال کار کنید. ضمناً سعی نکنید تا بسکتبال را “پیچیده” کنید و مطمئن باشید اگر به این کار مبادرت نمائید، بازیکنان و اکثریت آنها را از دست خواهید داد.
Illustration and demonstration (مثال زدن و نمایش دادن)
مربی میبایستی تا مطالب را توضیح داده و آنرا بصورت عملی به بازیکنان نشان دهد. ضمنا اگر شما نمیتوانید مهارتی را به درستی نشان دهید، سعی نکنید تا بازیکنی را انتخاب نموده و از طریق او آموزش دهید. بدیهی است که راه ساده تری برای از دست دادن بازیکن آنهم از طریق اجرای غلط مهارت ها وجود ندارد.
Props (روش های آموزشی)
روش های آموزشی بیشماری برای انتقال افکار به بازیکنان وجود دارد، ولی باید درک کنید که آنچه برای یک مربی موثر است، ممکن است تا برای شما مفید نباشد. آزمایش کردن عقاید و تمرینات خوب است ولی در برنامه خود، تمرینی را به دلیل اینکه برای دیگری مفید است، اضافه نکنید.
Fluency (مهارت در صحبت کردن)
اطلاع از دستور زبان و مهارت در صحبت کردن، آن هم در جمع بازیکنان، اهمیت بسیار فراوانی دارد. هر از گاهی از بازیکنان در خصوص مطالبی که صحبت کردهاید، سوال نمائید.
اگر شما صداقت داشته باشید، از نحوه برقراری ارتباط و صحبت کردن خود مطلع میشوید. مربی میبایستی تا در مورد مطالبی که میخواهید آموزش دهد، فکر کرده و به آنها اعتقاد داشته باشد.
یک مربی خوب قادر است تا نسبت به تغییرات و محیط تازه “سازش” داشته باشد. ضمنا شما باید دلیل این احساسی که نسبت به بسکتبال دارید را بدانید همچنین بازیکنان نیز باید دلیل این احساسی را که نسبت به بسکتبال دارند را دانسته و بتوانند بهتر به کار خود ادامه دهند.
اصولا چند دلیل اساسی برای گرایش بازیکنان و مربیان به سمت بازی بسکتبال وجود دارد:
- اولین مورد عامل “وراثت” ، است که تاثیر فراوانی به میزان موفقیت بازیکن دارد. هنگامیکه در مورد وراثت صحبت می کنیم، منظورمان جنبه روحی و جسمانی بازیکن می باشد. بنظر من علاوه بر اندازه گیری قد و وزن، باید سرعت، قدرت، توانایی پرش و هوش بازیکن نیز در نظر گرفته شود.
- اغلب هنگامیکه میترسیم، صحبت نمیکنیم و بالطبع نمیتوانیم “انگیزه” بدهیم، بلکه در واقع از بازیکن میخواهیم کاری را که در توان او نیست انجام دهد. چارچوب فکری مغز نیز مهم است و باید در جای خودش به آن پرداخت. مربی بایستی صادق و صمیمی بوده و با بازیکن در حد توانایی اش رفتار کند. این کار موجب میشود تا بازیکن توانایی جسمانی خود را درک کرده و سطح توقعش افزایش پیدا ننماید.
- یک مورد مهم دیگر، محیط پیرامونی بازیکن به نگام زمان آموزش بسکتبال میباشد. بمحض آشنایی با بازیکن جدید در مورد زمینه های آموزشی بسکتبال او در گذشته سوال کنید. زمینه بسکتبال او شامل دوران بازی در زمینهای محلی مربیان دوره دبیرستان او، و خانواده وی میشود . شما باید تأثیرات اساسی را که موجب ساخته شدن هر ورزشکاری میشود را درک کنید. ممکن است بازیکنی مهارتی را متفاوت با دیگران انجام دهد، چون او در سنین پایین آن مهارت را به طور متفاوت یاد گرفته است. مربیان باید بدانند که “زمان” ، موجب ساخته شدن عادت خوب یا بد میشود. پس از اینکه در مورد سابقه بازیکن مطلع شدید، می توانید تا عادات بد او را از بین ببريد.
- “صداقت” کلید انگیزه بخشیدن است. اگر میخواهید با کسی صحبت کنید، صداقت داشته باشید و با آنها صادقانه صحبت کنید. اگر اشتباهی مرتکب میشوید، عذر خواهی کرده و راه دیگری را آغاز کنید. بنظر من بسیار مهم است که مربیان در مورد بازیکنان خود آگاهی داشته و از توانایی جسمانی و عادات و عقاید آنها نیز اطلاع داشته باشند.
- بعضا بعضی از مربیان با مشکل مواجه شده و فکر میکنند، اشتباه کردهاند. من برای بحرانهای مختلف برنامه ریزی میکنم (چون میدانم که رخ میدهند).
نمیخواهم در مورد تمام بحران هایی که ممکن است برای هر بازیکن پیش بیاید فکر کرده و در مورد تمام آنها صحبت کنم، ولی فهرست زیر بیشتر دلائل بروز مشکلات را شامل میشود:
۱ – بسکتبال حرفه ای pro ball
۲ – مربیان coaches
3- نژاد black and white
4 – زمان بازی playing time
۵ – شناخت recognition
۶ – مدرسه school
۷ – نظرات opinions
8 – والدين parents
۹ – ماشین car
۱۰ – زمان time
۱۱ – دوستان friends
۱2 – خود شخص self
۱۳ – بورسیه scholarship
۱۴ – اهداف شخصی personal goals
در برنامه ما بسکتبال حرفهای یکی از بزرگترین مشکلات است. هر بازیکنی در دانشگاه فکر میکند تا روزی یک ورزشکار حرفه ای شود. من باید تا با تمام بازیکنان در مورد آینده و اهداف شخصی آنها صحبت کنم.
- والدین اهمیت بسیاری زیادی دارند پس شما باید تمام والدین را بشناسید. ضمنا فکر نکنید که بایستی تا نسبت به آنها بی توجه باشید؟ یادتان باشد که مربیانی که چنین تفکری داشتهاند، از کار خود اخراج گشته اند!!!
- اگر شما هم بازیکن سفید و هم بازیکن سیاه پوست دارید، با هر دو صحبت کنید. آیا بهترین راه برای ایجاد ارتباط با جوانان را می دانید؟ صحبت کردن را امتحان، و از فرمول دیگری برای حل مشکلات جوانان استفاده نکنید. بهترین راه برای شما این است که خودتان باشید و تا حد امکان و حتى بیشتر از آن “صداقت” نشان دهید.
- آخرین صحبت من در مورد “انگیزه” مربیان است. ما نمیتوانیم فرض کنیم که مربی همیشه با انگیزه است. بعضی از موارد انگیزشی بازیکنان برای مربیان هم لازم است. اصولاً تفاوت در اینجاست که مربی تشخیص میدهد که بازیکن در چه زمانی بی انگیزه بوده، ولی مربی باید خودش را شناخته و به خودش نیز انگیزش دهد.
سقراط گفته: بمنظور حرکت دنيا، شخص باید ابتدا خودش را حرکت دهد.
نیز در ذیل برخی از روش های انگیزه دادن به مربی آمده است:
- بعضی اوقات برای مربی لازم است که قبل از تمرین و حتی برای مدت ۱۰ دقیقه استراحت کند.
- هنگامیکه مربی بی انگیزه می باشد، کمک مربیان بایستی با روحیه و مشتاق باشند.
- روی یک مسئله منفی زیاد فکر نکنید، به کار خود ادامه داده و بعدا به موضوع برگردید.
- همانطوریکه تغییر محیط برای بازیکنان ضروری می باشد، برای مربی هم اینکار لازم است.
- سعی نمائید تا بجای فریاد کشیدن، از طریق استفاده بهینه از کادر تشکیلاتی و همکاران خود، مشکلات را به آرامی به طرف کنید.
- مطالعه و گوش دادن به موسیقی می تواند، در مواقع استراحت، انگیزه دهنده باشد.
- در انتخاب تیم، بهتر است بازیکنی داشته باشید که از طریق روحیه و اشتیاق خود به شما و تیم انگیزه دهد. (این بازیکن معمولا ذخیره است)
- داشتن اشتیاق، آگاهی و روحیه توسط سرپرست تیم، معمولا به مربیان و بازیکنان انگیزه میدهد. برنامهریزی مناسب، ميزان انگیزه شما را بالا برده و به شما نشان می دهد که در اجرای برنامه های خودتان موفق بوده اید. این برنامه باید طوری باشد که به شما احساس راحتی ببخشد.
به طور خلاصه می خواهم بگویم که باید “درگیر” برنامه شده، بازیکنان را شناخته و کار را به روش خودتان انجام دهید. در روش مربیگری خودتان باید راحت بوده و اگر در مورد بازیکنی اشتباه کردید، باید با یک روش یکسان با او برخورد کنید. به او بگوئید که اشتباه کرده اید و سپس از او عذر خواهی کنید. اگر او این موضوع را درک نکرد، باید از هم جدا شوید چون او دیگر به شما احترام نمیگذارد.