تلویزیون با شبکه ورزش باید رسانهای تخصصی در همه ورزشها باشد اما یاوه سراییهای برخی گزارشگران را از این شبکه شاهد هستیم.
قبل از راهاندازی شبکه ورزش به عنوان نخستین شبکه تخصصی ورزش تلویزیون، ماهها در خصوص کارکرد برنامهها و ساز و کار مناسب آن در بخشهای همگانی و قهرمانی ورزش و به منظور سلامت و منافع عمومی و ملی بحث و تبادل نظر شد. در این ماهها و حتی پس از فعالیت رسمی شبکه ورزش سیما از آغاز سالهای 90، انتظار میرفت تا این شبکه با استفاده از مجریان و گزارشگران توانمند زمینههای بیشتری برای دستیابی اهداف اولیهی ایجاد کند. در حال حاضر گزارشگران و مجریان خوبی داریم شاید با فدراسیونهایی هم در ارتباط باشند اما تلویزیون را به امر شخصی «شرایط بقاء» و حوزهی تبلیغات چند نفر در فدراسیونها تبدیل نمیکنند.
با وجود این، متأسفانه تلویزیون با برخی افرادی وابسته، متملق، چاپلوس، با اطلاعات کم عمق و گاه بیاطلاع، دستکاری واقعیت و بدون درکی از کلیت فضای عمومی یک ورزش، به قدری به آنها توجه نشان میدهد که اهمیت شبکه تخصصی ورزش در برخی رشتههای ورزشی را زیر سئوال میبرد و با ابهام روبرو میکند.
به طور مثال در بسکتبال چون شنیده میشود بابت پخش یک مسابقه 20 میلیون تومان میگیرد بنابراین احترام به مخاطب در وهلهی بعدی اهمیت قرار میگیرد. آنچه مهم است بخش مادی قضیه است و گوشها آنچه که از طریق آنتن زنده پخش میشود، نمیشنوند. به عبارتی نظارتی نیست آن هم تلویزیونی که بودجهاش در سال 24 هزار میلیارد تومان است!
خیلی سراغ کلیات نرویم. در بسکتبال گزارشگری قدیمی به نام وحید ابوالحسنی داریم. وی سالهاست که گزارشگر بسکتبال است. امسال با وجود اینکه مسئولیت کمیته مربیان فدراسیون بسکتبال را بر عهده دارد روی آنتن زنده تلویزیون از پخش NBA گرفته تا لیگ ایران، بی مناسبت و با مناسبت از دوستانش در فدراسیون بسکتبال تعریف و تمجید میکند!
پخش NBA چه ربطی به فدراسیون دارد که او کارمندش است؟ تعریف و تمجیدهای وی از افراد در فدراسیون گاهی از مرز تقلای متملقانه فراتر رفته و پهلو به پهلوی یاوه سرایی میزند!
اگر تلویزیون نظارت و کنترل بر پخش زندهها دارد و ارزشیابی هنوز در این رسانه معنی خودش را از دست نداده است همین گزارش آخر ابوالحسنی، بازی بین تیمهای اسلامشهر و پترونوین ماهشهر را بشنود که دوشنبه پخش شد. آیا باید گزارش بسکتبال شنید یا گزارشگر آمده تا جای خالی برنامههای طنزی مثل «ساعت خوش» را پر کند؟ آیا گزارشگری بدل به «کاسب پخش» شده است؟
عباراتی نظیر؛ «متأسفانه به دلیل اردوی تیم ملی مسابقات لیگ 20 روز تعطیل شد»!
از کی تا حالا برای تشکیل اردوی تیم ملی باید تأسف خورد!
اسم سرمربی تیم ماهشهری «خِضِیر شاهوردی» است اما کل مسابقه به نادرست «خُضیر» تلفظ شد!
10 دقیقه اسمی از بازیکنان تیم پترونوین را حین گزارش نبرد و فقط یک بار در زمانی که بازی متوقف شد اسم یک نفر را گفت!
بارها و بارها از صحنههای بازی جا ماند و گزارش به امان خدا رها شد و برای بینندگان مجلس وعظ ساخت و موعظه کرد!
بازیکنان را با شماره معرفی کرد! «شماره 8 آینده خوبی دارد» اما بیننده متوجه نشد اسم شماره 8 چیست چون آقای گزارشگر غرق در معرفی داوران جوان بود تا از همکارش در کمیته داوران فدراسیون تعریف و تمجید کند!
سپس از نواحی غرب ایران شروع کرد به سلام دادن چون سرمربی یکی از دو تیم کرمانشاهی است! و…
این موارد را در کنار تأکید روی اصطلاحات و واژگان انگلیسی بگذارید که خودِ صداوسیما از طریق فرهنگستان زبان فارسی به دنبال معادلسازی فارسی به گفته این فرهنگستان، «واژگان بیگانه» است. مثلاً زمانی که رادیو گزارش میکردم، «هدررفت» معادل «ترنور» شده بود. آیا بارش سمی اطلاعات نادرست و دستکاری واقعیت در وضع موجود بسکتبال، نشانهی «تخصص» امثال ابوالحسنی است که مورد توجهی سیماست؟
تلویزیون برای آنکه بتواند «تخصصگرایی» با حالات متعادل در اجرا و گزارش را به جای یاوه سرایی و تقلای متملقانه و چاپلوسانه تشویق کند باید الگوهای درست رسانهای در میدان گزارشگری را بازتعریف کند. بیتوجهی به این سویه گزارشگریِ هرزه درای، عواقب خطرناکی دارد و همگان و علاقهمندان به تصور اینکه باید یاوه سرا و متملق بود تا گزارشگر شد، راه تلویزیون را در پیش میگیرند.
افشین رضاپور