بحث توسعۀ در بسکتبال ایران، به یکسری برنامههای مطالعاتی در «شاخص توسعه ملی» نیازمند است. اصولاً باید به این بحث از این منظر نگاه کرد که توسعۀ چیست و آیا ما پیش شرط های لازم را برای توسعه داریم؟
من به شخصۀ با مفهومی به نام توسعه در ایران موافق نیستم زیرا پیش شرط های لازم و مورد نیاز در مورد آن فراهم نیست. در بسکتبال ایران، دورهای داریم که به دهۀ 80 با قهرمانی در آسیا، حضور در المپیک و رقابتهای جهانی بازمیگردد که به اعتقاد من از سه منظر «جهش»، «پیشرفت» و مقایسه آنها با مفهوم «توسعه» قابل بررسی است.
برای رویکردی توسعهای، در مفهوم ماندگاری سیستم، با وضعیت امروز ایران که تحلیل آن کار دشواری است، به بررسی نظام سیاسی و اجتماعی نیاز داریم و ریشۀ بحرانهای کنونی را باید تحلیل کنیم.
در بیشتر مباحث شاهد هستیم مفهوم «توسعه» با سردرگمی و شتابزدگی همراه است و سردمداران این مباحث بدون چراغ در گذرگاههای سخت و تاریک طی طریق میکنند و آیندهای نامشخص و نامعلوم دارند.
شاید در بسکتبال بتوان اینگونه مسیر صحبت دربارۀ توسعه را باز کرد که افراد با آنچه «میخواهند» اما «نمیدانند کجاست» روبه رو هستند. مدیرانی که بر مسند کارها تکیه زدهاند نیز بدون قطبنما در حال کشتیرانی. چون آنچه از نشستها و صحبتهای داخل فدراسیون بسکتبال خارج میشود، کورسوی امیدی که ما را در دریای متلاطم در حوزههای تصمیمگیری فدراسیون هدایت کند، دیده نمیشود.
جامعۀ بسکتبال قبل از مباحث توسعهای باید بداند چه میخواهد، کجاست و راه رسیدن به وضعیت مطلوب در آینده را چطور و از چه مسیری باید طی کند. این سرگشتگی که امروز بدان دچاریم، یک دهۀ پیشتر با خوانش اشتباه توسعه، به جای «جهش» قرار گرفت و جرقهای که باید شعلهور میشد، در حد «پیشرفت ظاهری» باقی ماند و بعد از مدتها که دور خودش چرخید، یک قدم به جلوتر برنداشت.
امروز ما ماندهایم با افتخاراتی که پشت سر ماست. نگران فردای بسکتبال با سرمایههای اجتماعی و انرژیهایی که طی نزدیک به یک دهۀ اخیر سوخت شد. صدای انتقاد و اعتراض شنیده نشد و خوانش اشتباه توسعه در اداره کردن بسکتبال توسط ارگان دولتی، مسیر را به اشتباه برد و منابع را حیف و میل کرد.
برای توسعه، ابتدا باید از جهش و پیشرفتهای کوچک به درستی استفاده کرد و پایههای اصولی را روی «پایداری» مجموعهای از شاخصها در تمامی بخشها پایهریزی کرد.
فدراسیون بسکتبال (بعید است به عنوان یک مرکز دولتی، خواهان تغییراتی در ساختارش باشد) همچنین هیئتها، که زیرمجموعههای ساختار رسمی هستند. اما باشگاهها میتوانند وضعیت جدید با ویژگیهای خاص برنامهریزی را طراحی کنند. (اگر دولت بگذارد).
باشگاهها با تمرکز روی ابعاد اقتصادی و اجتماعی میتوانند کلیت وضعیت بسکتبال ایران را از شکل کنونی خود که در بنبست تأمین منابع مالی فدراسیون گیر کردهاند، خارج کنند و برای حرکت به سوی آیندۀ تغییرات در ساختار بسکتبال، با فراهم کردن پیش شرط توسعه، همت گمارند.
بسکتبال ایران قهرمان آسیا یا در بین سه تیم آسیا – اقیانوسیه است. شناخت موقعیت بسکتبال ایران به نسبت حریفان، از ضرورتهای طراحی مجموعهای از شاخصهاست تا موقعیت ایران را در مقایسه با رقبا بیان کند. اطلاعاتی دقیق در ارتباط با شاخصهای گوناگون حوزههای مختلف اقتصادی، با بررسی ابعاد تخصصیتر و اطلاعات و دادهها در خصوص آموزش و استعدادیابی و …. همچنین پایداری بسکتبال ایران را باید به نسبت شاخصهای بینالمللی آن به طور خاص سنجید.
در سال 2019، تیم ایران بر اساس ملاحظات جدول مسابقات جام جهانی و بعد از غلبه بر آنگولا و فیلیپین به المپیک 2020 راه پیدا کرد. پس از آن پایداری ایران تا مسابقات 2024، باید مورد سنجش و ارزیابی قرار بگیرد. همینطور شاخصهای کیفی که منجر به راهیابی بسکتبال ایران به المپیک بعدی شود.
این پایداری در چهار سال آینده که میتوان آن را «مسیر توسعه» بیان کرد، تحت تاثیر چه عواملی خواهد بود؟
تناقضات، ترکیب نامتجانس و شکل ثابت و بدون تمایل به تغییر مرکز دولتی در حوزههای تصمیمگیری با اتلاف وقت و تلف کردن انرژی، از عمدهترین چالشهای پیش شرط توسعه هستند. از سوی دیگر؛ بخشینگری بدون نگاه ملی، اصلاح مستمر امور و رسیدن به نتیجهای مطلوب را مختل میسازد.
در یک دهۀ گذشته بارها اتفاق افتاد به جای پایداری سیستم و یکپارچگی بین جامعۀ بسکتبال در مسیر توسعه، با سلطۀ قدرت به خواستهها و ریشههای فکری بیاعتنایی کردیم و به دور خودمان چرخیدهایم.
در وضعیت کنونی، برای بسکتبال در پیش شرط توسعه، راهی به جز «مفاهمه» و «همکاری و مشارکت» باقی نمانده است. بدون درک درست این مفاهیم از سوی مرکز دولتی با ساختار و ذهنیتهای ثابت، نمیتوان حلقههای جدا شده از هم را به حالت قبلی خود برگرداند و آنها را به هم متصل کرد. باز بودن این حلقهها، بازخوردی از توسعه نخواهد داد بلکه منجر به آسیبهای بیشتر در آینده خواهد شد.
با تشکر
افشین رضاپور
سوم آبان 1399