فتانه ملک درباره برگزاری کلینیکهای دانشافزایی مربیان زنان ایران با تدریس «النی کاپوجیانی» گفته: این کلینیکها با توجه به ضعفهایی که در بخش مربیگری و آموزش وجود داشت برنامهریزی شدهاند. نایب رئیس بانوان فدراسیون بسکتبال ایران ادامه داد: سال گذشته با اطلاعاتی که از تمرینات تیمهای ملی و مربیان جمع آوری شد، در کلینیکها برای یکی دو مبحث شاهد تدریس «النی» بودیم.
در این کلینیک به موضوعاتی چون شوت، دفاع، حمله و همچنین برخی تمرینات ترکیبی نیز پرداخته شد تا نقاط ضعف موجود برطرف شود.
از استانها هم خواسته بودیم که ۵ مربی که مد نظر دارند را برای این کلینیکها معرفی کنند. / منبع فدراسیون
مشکل امثال فتانه ملک این است که به دنبال آرزوها و رویاهای شخصی خودشون با رویکرد جانبدارانه از فدراسیون هستند تا واقعیتهای مبتنی بر بسکتبال.
النی، سرمربی یونانی تیمهای بانوان بسکتبال بیش از دو سال است مربی پروازی بسکتبال زنان ایران است. در تابستان گذشته با تیم جوانان دختر زیر 18 سالههای ایران و در دسته دو آسیا به ساموآ باخت و بین 7 تیم این دسته چهارم شد!
النی برای مربیان استانهای سراسر کشور در دو منطقه و دو بازهی زمانی، روی هم ۱۰ ساعت زمان مفید وقت نگذاشت اما طبق گفته ملک؛ روی ضعفهایی که در مربیگری بسکتبال وجود داشت، برنامهریزی کرد!! چه کسانی این ضعفها را تشخیص دادهاند که آمپول درمانش را النی کاپوچیانی تزریق کرد!؟
با این تنوع منابع سرشار از اطلاعات و دانش که وجود دارد الان نظامهای آموزشی منتظر آرزوهای فتانه ملک با تزریق پیشرفت النی نمینشینند بلکه تواناییهای تحلیلی و تجربی و چگونگی استفاده از منابع را یاد میدهند.
دو تا سه ساعت برای کل مربیان جنوب و شمال با کل این حرفهایی که فتانه ملک میگوید و مدعیست با وجود النی ماستش ترش نیست، فرایند یادگیری را نشان نمیدهد اگرچه ترسیم آرزوهای شخصی امثال ملک از زوایای مختلف آن پیداست.
آموزش، دانشافزایی و کلاسهای رنگی زیاد شنیدهایم. سرنوشت مربیان خانم و آقا را به این دورهها گره زدهاند. از مدرس داخلی گرفته تا خارجی پروازی! باید نقشی در تدریس پیاده کند.
آیا این دورههای رنگارنگ تاکنون تواناییهای تحلیلی و تجربی برای مربیان داشته، یا به ارتقای خلاقیت، نقد و روش علمی مربیان کمکی کرده است؟
دورههایی که در آن عدالت آموزشی هم برقرار نیست. اعتراضات زیادی از تبعیضات و تناقضات در انتخاب افراد توسط فدراسیون یا هیئتها در دورههای مربیگری، حتی دانشافزاییها شنیده میشود که از نابرابری در آموزش مربیگری حکایت دارد.
با این حال، وقتی میگوییم «دانش مربیگری» از چه دانشی صحبت میکنیم؟ چیزی که ما از آن استفاده میکنیم واقعاً «دانش» است؟ چه دانشی؟ کجا؟ توسط چه کسانی دانش کسب کردهایم؟ میخواهیم چه بیفزاییم؟ کجا؟ توسط چه کسانی؟
به جای یک نظام آموزش هدفمند ما سلطهی آموزش داریم. «اگر شرکت نکنی برو تو خونهات بنشین»، «نیای امتیاز سالیانه مربیگری نمیگیری»…. بخش پول اجباری در دورههای اجباری جای خود. این شکل از سلطهی آموزش به بازنگری و ارزیابی نیاز دارد نه ارزیابی مربیان بر اساس امتیازبندی در سلطه.