نشست هفتگی کارگروه ورزش حزب مؤتلفه اسلامی، این هفته با حضور جواد داوری رییس و محسن معزیفر دبیر فدراسیون بسکتبال برگزار شد.
بنا بر گزارش این کارگروه، در این جلسه اعضای کارگروه ورزش حزب مؤتلفه نقطه نظرات، دیدگاهها و دغدغههای خود را در رابطه با ورزش بسکتبال بیان کردند. مهمترین سرفصلهای آن عبارت بودند از؛ لزوم پشتوانهسازی، پیگیری برنامههای توسعهای، وضعیت لیگهای بسکتبال، چگونگی جذب اسپانسر، ضرورت تعامل و همکاری بیش از پیش فدراسیون بسکتبال با آموزش و پرورش و آموزش عالی، همچنین ضرورت توجه به آمایش سرزمینی.
در این نشست جواد داوری، رئیس فدراسیون بسکتبال حرفهای همیشگی خود در طول 2 سال و نیم ریاست را تکرار کرد که برای متخصصین و اهل فن این ورزش کاملاً آشناست. جامعه بسکتبال که در طول این دو سال و نیم به خاطر باختها و تکرار بالاترین ناکامیهای بسکتبال ایران، هزینهی سنگینی را متحمل شده است، به کلیت حرفهای داوری به خوبی پی بردهاند و برایشان تازگی ندارد.
او خودش را از تمامی این ناکامیها جدا و سپس با فرافکنی، امیدآفرینی میکند.
ما (گروهی از فعالان رسانهای مستقل در بسکتبال)، در سایت تخصصی خانه بسکتبال ایران راستیآزمایی و تشخیص اخبار درست از نادرست و متوقف کردن انتشار اطلاعات گمراهکننده را وظیفهی خود دانسته تا به عنوان یک تیم مستقل از متخصصین بسکتبال و بدون نگاه جانبدارانه از شخص یا گروهی، به پایش اطلاعرسانی و مقابله با انتشار اطلاعات نادرست بپردازیم.
رئیس فدراسیون بسکتبال خطاب به کارگروه ورزش حزب مؤتلفه اسلامی گفت:
«حدود دو سال و نیم پیش که فدراسیون را تحویل گرفتم اوضاع بسکتبال مطلوب نبود».
– در آن زمان تیم ملی از آوردگاه المپیک، یکی از بزرگترین دستاوردهای ورزش ایران و نه فقط بسکتبال بازگشته بود. در تاریخ بسکتبال، تیمهای ملی بسکتبال در سالهای 1948، 2008 و 2020، در عظیمترین رخداد ورزش دنیا شرکت کردند.
آیا بسکتبال که از مسابقات جهانی سهمیه حضور در المپیک گرفت، «اوضاع مطلوب نداشت»؟
داوری: «علاوه بر میانگین سنی بالای ملیپوشان و باخت تیم ملی به کشورهای نه چندان مطرح آسیایی، نبود برنامهریزی و فقدان نقشه راه جهت پشتوانهسازی و کمبود منابع مالی، گریبانگیر این رشته بود».
– تیمهای بسکتبال دنیا (در سایر ورزشها نیز دیده شده)، از نیروی باتجربه خود در المپیک و رویدادهای جهانی استفاده میکنند. از المپیک تا المپیک بعدی تیمها خودشان را بازسازی میکنند. به طور مثال تیمهای آرژانتین یا اسپانیا، از بهترین تیمهای المپیک 2020 (به دلیل کرونا 2021 برگزار شد)، بازیکنان بین 38 تا 40 ساله (لوئیس اسکولا، پائو گسول و… یا در المپیک اخیر تیم زنان استرالیا لورن جکسون 40 ساله و…) در ترکیب خود داشتند. تیم ملی هم دو بازیکن به نام حامد حدادی و صمد نیکخواه بهرامی با 36 و 38 سال سن داشت که هیچ عقل سلیمی این دو ستاره را از بسکتبال المپیک کنار نمیگذارد.
اگر طبق ادعای رئیس فدراسیون بسکتبال، پشتوانهای نداشتیم، چطور ایشان مدعی شده ظرف کمتر از یک سال میانگین سنی را به 24 سال رسانده است؟
واقعیت این است بعد از المپیک سعی شد همانگونه که در ورزش دنیا متداول است از نیروی پشتیبان استفاده شود و در دو اردوی فدراسیون قبلی، پشتوانهسازی تیم ملی بسکتبال با شیب ملایمی آغاز شده بود.
در مورد بزرگنمایی شکست مقابل حریفان نه چندان قدرتمند آسیایی منظور وی باخت تیم ملی مقابل قزاقستان چند روز مانده به انتخابات بسکتبال در 9 اسفند 1400 است. تیم ملی دگرگون شده با 7 تغییر به نسبت تیم المپیک با فضای پرتنش مجمع انتخابی کجا و تیم ملی که 6 ماه بعد در زمان ریاست ایشان و به دنبال اردوی تدارکاتی در صربستان دوباره به همان تیم باخت کجا؟ بر خلاف باخت قبلی تیم ملی به قزاقستان، تیم در زمان ریاست ایشان، «حامد حدادی و بهنام یخچالی»، دو ستاره ایرانی در باشگاههای خارجی را نیز به خدمت داشت که به قزاقستان ضعیفتر شده به نسبت بازی در تهران باخت. زیرا در آستانا، بازیکن آمریکایی برای تیم قزاقستان بازی نمیکرد!
در خصوص ادعای ایشان مبنی بر «نداشتن برنامه در فدراسیون قبلی»، با پیگیریهای ما مشخص شد برنامهی دوره دوم ریاست به مدت چهار سال و تا پایان سال 2024 توسط گروهی از متخصصین و استادان تربیت بدنی دانشگاه تهران تدوین شده بود و موجود است.
داوری گفت: «بخش بانوان نیز به حال خود رها شده بود و آخرین تیم دسته ب آسیا بودیم که توانستیم با بکارگیری مربی خانم مطرح اروپایی به فینال این دسته برسیم».
مجوز بازی با پوشش سر پس از نزدیک به 40 سال در اردیبهشت سال 1396 توسط فدراسیون جهانی بسکتبال به بسکتبال ایران داده شد. نخستین تیمهای نوجوانان و جوانان دختر پس از 40 سال در همان سال به مسابقات قهرمانی آسیا اعزام شدند. از سال 1397 اعزام تیمهای بسکتبال سهنفره آغاز شد. تیم سهنفره جوانان دختر زیر 18 سال روانهی المپیک 2018 جوانان در آرژانتین شد. علاوه بر آن تیمهای سهنفره دختران با فرمت جدید فیبا به کاپ آسیا و کاپ جهانی راه یافتند. در سهنفره غرب آسیا، دختران ایرانی برای نخستین بار(مرداد 1397) قهرمان شدند. این روند تا سال 2019 و تا پیش از همهگیری کرونا ادامه داشت. شادی عبدالوند در کاپ جهانی 2019 در آمستردام هلند مدال مهارتها، نخستین مدال جهانی دختران بسکتبال ایران را تصاحب کرد. به گواه بسیاری از کارشناسان، بهترین لیگ برتر بسکتبال زنان به لحاظ کیفی، دو دوره و دو سال پی در پی پیش از همهگیری کرونا برگزار شد.
آیا با این فعالیتها، ادعای «بسکتبال دختران به حال خود رها شده بود» پسندیده و در شأن ادبیات یک مدیر ورزشی هست که اینگونه وارونهنمایی کند؟
طبیعی است بستر و زمینهی کار بیشتر در بسکتبال زنان که از 1396 آغاز شد، در سالهای اخیر تداوم یابد. هر چند به دلیل سوءمدیریت، تأخیر در گرفتن ویزا، و برخی مشکلات اداری در دو سال و نیم گذشته منجر به لغو مسافرتهای تیمهای دختران ایران از جمله تیم جوانان ایران در دوره پیشین و تیمهای سهنفره دختران به مسابقات سنگاپور و آذربایجان شده است.
رئیس فدراسیون بسکتبال گفت: «بسکتبال را آسیبشناسی کردیم و چشماندازی که ترسیم شده تا سال ۲۰۳۱ برنامهریزی جهت ردههای پایه صورت گرفته است … طرح جامع استعدادیابی و استعدادپروری کشور را راهاندازی کردهایم.»
استعدادیابی بالغ بر 25 سال در بسکتبال ایران متداول است. به دلیل کمبود منابع و امکانات و بحث زیرساختها، استعدادیابی همیشه متکی به نیروی انسانی است که ورزش ایران سرشار از مستعدین در ردههای سنی است. نتایج استعدادیابی در ادوار گذشته پیداست؛ سه بار قهرمانی، دو بار نایب قهرمانی و عناوین سومی تیمهای جوانان ایران در آسیا بین سالهای 2002 تا 2016.
آقای داوری فکر میکند دورهی خودش کارخانه استعدادیابی تأسیس کرده و پیگیر تولیدات این کارخانه تا 2031 است! هر کسی مختصر شناختی از ورزش امروز داشته باشد میفهمد این حرفها چه اندازه فرافکنانه و فرار رو به جلوست.
فراموش نکنیم ظرف دو سال و نیم گذشته، و در میان ادعاهای جوانگرایی در تیم ملی بزرگسالان، بسکتبال ایران در تمامی ردهها اعم از نوجوانان و جوانان طی دو دوره و دو سال پی در پی بازنده و ناکام تمام عیار بود! این نکته به نیروی مستعد بسکتبال ایران برنمیگردد بلکه شامل سوءمدیریتها و انتخاب و انتصابات پرحاشیه و مسألهدار فدراسیون دوره آقای داوری است. چون چند ماه پس از این ناکامیهای سریالی، بازیکنان مستعد ایرانی مانند محمد امینی به لیگ فرانسه پیوست. یا صارم جعفری به تمرینات زیرمجموعه تیم حرفهای دالاس در تگزاس دعوت شد. سام ریاحی که توسط سرمربی تیم نوجوانان خط خورد، اقامت ترکیه گرفت و ظرف دو سال با تیم جوانان ترکیه مقابل تیم ایران بازی کرد!
اگر این مستعدین، محصول کار پایهای نیست، پس چیست؟ قطعاً خود آقای داوری بهتر میداند چگونه محصول رسیده بسکتبال ما در 2 سال و نیم گذشته حیف و میل شد تا از راهیابی به مسابقات جهانی بازبمانیم؟ بهانهی اضافه شدن استرالیا و نیوزلند با کلاس جهانی بسکتبال این دو کشور به قاره آسیا نیز پذیرفتنی نیست. به طور مثال 2 سال پیش در مسابقات جوانان آسیا به میزبانی تهران، این دو کشور غایب بودند اما ایران با وجود میزبانی باز هم به سکوهای آسیایی نرسید و به مسابقات جهانی صعود نکرد چون با دستهای از مستعدین بسکتبال پنجم شدیم!
فدراسیون بسکتبال با فرصتسوزی و عمرسوزی جوانان مستعد ایرانی و برباد دادن امیدهای آنان در دو سال و نیم گذشته، مدام امیدآفرینی میکند و نوید تولیدات انبوه از کارخانه جامع استعدادیابی در 2031 میدهد!
داوری گفت: « کشور را به ۸ منطقه برای آقایان و ۴ منطقه برای بانوان تقسیمبندی کردهایم».
تقسیمبندی استانها به 8 منطقه، مربوط به دورهی فدراسیون قبلی هم نمیشود و سالها پیش از آن و در فدراسیونهای قبلی صورت گرفته است. مشخص نیست رئیس فدراسیون بسکتبال چرا چنین ادعایی کرده است.
داوری گفت: «علیرغم اینکه فدراسیون را با کمترین ذخیره مالی تحویل گرفتیم اما هیچ اعزامی بر زمین نماند و میلیاردها تومان صرف اعزام تیمها کردهایم. فقدان اسپانسر را با مدیریت مالی سروسامان دادیم و در حال حاضر هم مشکلی در این زمینه نداریم».
داوری اشارهای به نحوهی مدیریت مالی نکرد. اما؛ پول اعزامها چگونه تأمین شده است؟ نداشتن اسپانسر پیش از آنکه افتخار باشد مایهی ورشکستگی یک ورزش آن هم در سطح بسکتبال است که ماهیت درآمدزایی دارد. آیا بودجه بسکتبال از منابع دولتی تأمین شده است؟ دولت با وجود مشکلات اقتصادی، خرج فدراسیونی را هم بدهد که قادر به تأمین بودجهی خود از محل درآمد اسپانسرها نیست؟ حتی نصف مخارج؟
«پیگیر برونسپاری اسپانسرینگ هستیم، امیدوارم در آینده از این طریق منابع مالی خوبی جذب کنیم».
بسکتبال اسپانسر داشت اما جواد داوری مدعی شد اسپانسر بهتری جذب خواهد کرد. با این حال با گذشت دو سال و نیم از دورهی ریاست وی هنوز اسپانسر جذب نکرده است!
رئیس فدراسیون بسکتبال در خاتمه گفت: «پیگیر ساخت مجموعهای کامل در ورزشگاه آزادی هستیم که سالنهای مجزا برای بانوان و آقایان با دو ورودی خواهد داشت».
توسعهی زیرساختی آرزوی ورزشیهاست چون باعث رونق، رشد و گسترش ورزش میشود. اما چرا فدراسیون بسکتبال ظرف 24 ساعت، زمینی را که به بسکتبال تخصیص داده شده بود، از دست داد؟ فدراسیون کشتی این زمین را که در زمان فدراسیون قبلی برای احداث خانه بسکتبال، و در نزدیکی سالن بسکتبال مجموعه ورزشی آزادی به فدراسیون تعلق گرفته بود، به راحتی از دست بسکتبال خارج کرد! بدون هیچگونه ارائه توضیحی از سوی فدراسیون آقای داوری!
در حرفهای آقای داوری بارها به برنامهریزی فدراسیونش اشاره شده است یا به اصطلاح برنامهی توسعهای. حتی در گفت و گوهایی که با مسئولین آموزش و پرورش انجام دادهایم میزان تعاملات فدراسیون با این نهاد آموزشی را مطلوب توصیف نکردند. در حیطهی عملیاتی آثاری از همکاری فدراسیون با آموزش و پرورش دیده نمیشود حتی کارشناسان امر ضمن اذعان وجود ناهماهنگی، به تداخل برنامههای مسابقات فدراسیون با مسابقات بسکتبال آموزش و پرورش معترضاند.
وضعیت لیگ برتر بسکتبال بعد از لیگ 16 تیمی در سالهای قبل در دوران فدراسیون کنونی با جایگزین کردن تیمهای لیگهای پایینتر به زحمت 12 تیمی شد و اوضاع کیفی اصلاً خوب نیست. . فقط امسال 5 تیم از لیگ برتر کناره گیری کردند! که نه تنها شکست در جدب سرمایهگذاری را نشان میدهد بلکه باعث افت فاحش بالاترین سطح رقابتهای بسکتبال کشور شده است.
ادعای مربی خارجی تازگی ندارد. ظرف دو سال تیم ملی بسکتبال سه مربی عوض کرد! مربی ایرانی مقیم مجارستان، مربی ترکیهای و مربی یونانی. این تغییرات نشانهی بیثباتی و تصمیمات ناپایدار بوده و برای پایداری فعالیتها آسیبزاست. این در حالی است که از سوی فدراسیون به طور مداوم شعار تحقق برنامهریزی گسترده داده میشود! تغییرات به قدری گسترده بوده که ظرف دو سال، شاهد تغییرات نزدیک به 50 نفر و جابهجایی افراد در سمتهای مختلف یا حذف آنان توسط فدراسیون بسکتبال بودهایم.
داشتن یک برنامهی توسعهای که رئیس فدراسیون بسکتبال مدعی آن است، تلفیقی از مفاهیم توسعه، برنامهریزی، ثبات و قانونگذاری است که بودجهی متناسب با برنامهریزی کوتاه، میان و بلند مدت، تضمینکننده آن خواهد بود. حال برای رفع ابهام در برنامهریزی فدراسیون، از آقای داوری درخواست میکنیم برنامهی توسعهای بسکتبال را (اگر برنامهای وجود دارد) با در نظر گرفتن نظام قوانین و حقوقی آن تا سال 2031، منتشر کند. این حق برای جامعه بسکتبال محفوظ است بداند که چه کسانی با چه سوابق و ظرفیت و بصیرتهای فنی و اجرایی، برنامه توسعهای بسکتبال را تدوین کردهاند.
در پایان امیدواریم کارگروه ورزش حزب مؤتلفه اسلامی، که در نشستهای هفتگی با مسئولین ورزش کشور به دنبال راهکارهایی برای برون رفت ورزش از مشکلات است، به شفافیت فدراسیونهای ورزشی توجه کافی داشته باشد و رؤسای فدراسیونها را به اهمیت صداقت در گفتار و لزوم شفافیت سازمانی آگاه کند. شفافیت فدراسیونهای ورزشی به «افزایش مسئولیتپذیری و پاسخگویی»، «ارتقای شایسته سالاری»، «مشارکت فعال و مؤثر بین نیروها»، «کاهش هزینه و زمان»، و در نتیجه «افزایش کارآمدی و سرمایهی اجتماعی» میانجامد. متأسفانه یکی از مهمترین مشکلات بسکتبال در دورهی کنونی نداشتن شفافیت است. همانگونه که برشمردیم نداشتن این عامل تاکنون تبعاتی سنگین برای بسکتبال ایران در داخل و رویدادهای بینالمللی بسکتبال به همراه داشت.