شبکه ورزش در پخش رویدادهای بسکتبال، نقش آگاهکننده خودش را از دست داده و گمراهکننده شده است.
رسانهایی چون تلویزیون در پخش رویدادهای بسکتبال، محتوای واقعی بسکتبال را تولید نمیکند بلکه در گزارشهای برخی گزارشگران، ارائهکنندهی مطالبی سطحی، ناقص و تا حدود زیادی «پوچ» است. حتی از جهاتی میتوان گفت شبکه ورزش با پخش رویدادهای بسکتبال در مواردی با قلب واقعیتهای این ورزش، برای رفع بحرانها و مشکلاتی که بسکتبال با آنها درگیر است، مانع ایجاد میکند.
تا یک دههی پیش که بسکتبال ایران بر بام قهرمانی آسیا ایستاده بود، تلویزیون در کنار تشویق و انگیزهبخشی فعالیتها، کارکرد انتقادی هم داشت اما امروز که با ۳۵ اختلاف امتیاز به ژاپن میبازیم، از مدال بازیهای آسیایی دور شدهایم و در کاپ آسیا سقوط کردهایم، یا لیگها به نامتناسبترین شیوهها برگزار میشود، تلویزیون نه تنها در این مقولهها ورود نمیکند و رویکردی انتقادی ندارد بلکه محتوای برنامههای آن گویی در جایی به غیر از تلویزیون تهیه و تولید میشود. به میزانی که تأیید و تشویقهای وضع موجود، حتی به بیشترین حد خود در مقایسه با دوران قهرمانیهای بسکتبال رسیده است!
ساخته و پرداخته شدن محتوای دستوری توأم با تعارفات و تمجید غیر ضروری از برخی افراد تا حد شخصیتپرستی در گزارش این گزارشگران، نشانهی نقصهای اساسی رسانه ملی است که دچار کژکارکردی و ناتوانی در اطلاعدهی درست به مخاطب است.
اگرچه مخاطب بسکتبال با وجود ناکامیهای فراوان و شکستهای بسیار بسکتبال در دو سال و اندی گذشته، از زاویهی دید جانبدارانهی این گزارشگران به بسکتبال نگاه نمیکند با وجود این، تکه تکه کردن واقعیت و نحوهی بیان آن طوری که به مخاطب القاء کند، در بسکتبال همه کارها روبراه است، یا از روی مقاصد «خاص» و «هماهنگ شده» گزارش کردن، شکافهای بین نقصهای رسانه ملی را عمیقتر میکند.
تلویزیون به جای کمک به بسکتبال با پرسشگری و سنجشگری متناسب در اوضاع نابسامان این ورزش، در حال آسیبزدن به بسکتبالی است که در معرض سوءمدیریت شدیدی قرار گرفته است.
بسکتبال به اندازهی غلوها و بزرگنماییهایی که در برخی برنامهها یا گزارشهای تلویزیونی از آن میشود، بزرگ نیست و تلویزیون با قلب واقعیت، بسکتبال را کوچکتر میکند!
تلویزیون ادامهدهنده و ارائهکننده «دعوت به غفلت» در بسکتبال شده است.
در حالی که ناکامیها در این ورزش گویی نقطهی پایانی ندارند و از یک مسابقه تا مسابقه بعدی فقط میبازیم، اما برای تلویزیون فرقی ندارد و فقط امیدآفرینی میکند. همچنین با وجود انتخاب مسیر اشتباهی فدراسیون که تاکنون بسکتبال تاوان سنگینی داد، تلویزیون امکان هر گونه نقد و بررسی را از منتقدان سلب کرده است.
تلویزیون به جای برخورد صحیح و بررسی عمیق ناکامیها، یا اولویتبندی و ارزشگذاری واقعیاتی که منجر به بهتر شدن اوضاع شود، در ورطهی غفلت و روزمرگیهای بسکتبال افتاده است و توسط برخی گزارشگرانش، بسکتبال را بسوی غفلتهای بیشتر دعوت میکند.