تیم بسکتبال تیروژ حیات کردستان فصل 1401 بسکتبال بانوان باشگاههای ایران را با قهرمانی پشت سر گذاشت. در پی این قهرمانی آن هم توسط تیمی کردستانی، عناوین قهرمانی بعد از نفت آبادان در سال 1396، از دست تیمهای تهرانی خارج شد.
مردم کُرد، اقوام آریاییتباری با پیشینهی غنی تاریحی و فرهنگی هستند. کردها در سراسر ایران زندگی میکنند اما مرکزیت آنان بیشتر در استانهای غربی منجمله «کردستان» است.
مردم کردستان جدا از بسیاری اشتراکات دیرینهی تاریخی و فرهنگی، در آیینهایی چون نوروز همچون دیگر ایرانیان به سنتها و رسوم احترام میگذارند و جشنهای نوروز، مهرگان و سده، را به جا میآورند.
رقص و موسیقی کردی ریشه در تاریخ این استان دارد و آیینهای ایرانی توسط گروههای بزرگ موسیقی پاس داشته میشود.
علاوه بر اینها، مردم کُرد به ورزش به عنوان جزیی از فرهنگ توجه منحصر به فردی دارند. از بازیهای بومی و محلی کردی گرفته تا رشتههای مختلف ورزشی، در تمامی شهرها مورد توجه علاقهمندان است. همچنین ورزشکاران استان تاکنون در تیمهای سراسر کشور بازی کردند و وارد تیمهای ملی شدند. یکی از این رشتههای ورزشی که شاید بتوان گفت نامدارترین آنها در بین ورزشهای گروهیست، بسکتبال است.
بسکتبال کردستان در آمایش سرزمینی به دلیل ویژگیهای جسمانی، توان قدرت و خصوصیات فردی، از دیرباز میدانی برای معرفی چهرههای شاخص و مطرح بوده است.
تاج سنندج از نخستین تیمهایی در سطح استانها بود که در نخستین دوره لیگ سراسری بسکتبال (جام ولیعهد 1354) شرکت کرد.
در سالهای بعد چهرههای تأثیرگذاری از بسکتبالیستهای کُرد در تیمهای ملی مطرح و پرآوازه شدند. مردوخی، ولیدی پاک، بابان، ویسی، سهرابنژاد و بسیاری دیگر… از جمله خانوادههایی بودند که از خطهی کردستان وارد تیمهای ملی شدند.
بسکتبال کردستان تا قهرمانی در ایران پیش رفت اما در سالهای بعد به دلیل نبود حامی مالی و کوچ بازیکنان به تهران و شهرهای صاحب امکانات در زمینهی تیمداری، دیگر به ندرت نامی از بسکتبال این خطه شنیده شد.
در دههی 80 بازیکنان کُرد زیرمجموعه تراکتورسازی سنندج قرار گرفتند و در میان استقبال تماشاگران شهرشان، دوباره بسکتبال استان را سر زبانها انداختند اما دولت تراکتورسازان در بسکتبال مستعجل بود.
همپا با فعالیتهای مردان، بانوان بسکتبالیست کردستان در طول تاریخ فرصت را برای عرض اندام غنیمت شمردند. تاریخ بسکتبال بانوان کردستان نیز پیشینهای طولانی دارد اما با افول بسکتبال مردان؛ بسکتبال بانوان استان تولدی دیگر داشت.
روزهای خوب
در اواسط دههی 90، مؤفقیتهای دختران بسکتبالیست یکی پس از دیگری شکل گرفت. از قهرمانی در بسکتبال سه نفره جوانان گرفته تا قهرمانی در لیگ یک و صعود به لیگ برتر باشگاههای ایران در سال 1397.
آوازهی مؤفقیتهای دختران کُرد نزدیک به یک دهه با اعتبار و افتخارات گوناگون در بسکتبال ایران پیچیده و معمولاً با یک نام همراه است؛
سروه ضرغامیان.
سِروِه (serve) در کردی به معنی «نسیم» و «صدای آرام» است. دختری کم حرف و بیحاشیه که به ندرت در زرق و برق و هیاهوی رسانهها و پیجهای هواداری پیدا میشود اما در چند سال گذشته خودش را در میدان بسکتبال کاملاً ثابت کرده است.
سروه ضرغامیان 41 سال سن دارد. بسکتبال را از 10 سالگی در زادگاهش، سنندج، آغاز کرد. تا سال 1385 برای تیمهای سنندجی به میدان رفت. در همان اوان به تیم ملی دعوت شد و در اردوهای تیم ملی به یک واقعیت ملموس پی برد و آن اینکه اوضاع برای دختران شهرستانی چون او مساعد نیست. به شهرش برگشت، بازی را کنار گذاشت و از سال 1386 تاکنون مربیگری کرد. مربیگری ردههای سنی کردستان را بر عهده گرفت و به همراه نوجوانان و جوانان کردستانی که در بازی رشد میکردند، او نیز در مربیگری قد علم کرد.
تحت هدایت ضرغامیان، تیم خانه بسکتبال کردستان در لیگ یک فصل 1397 قهرمان شد. او که برای حفظ نفراتش حامی مالی نداشت بعد از یک فصل سرگردانی، هدایت بانوان شهر گرگان را عهدهدار شد. همزمان با مربیگری در لیگ برتر، فعالیت باشگاه تیروژ حیات کردستان را که خودش از قبل پایهگذاری کرده بود، زیر نظر گرفت. در فصل 1400 به سنندج برگشت و با تیم شیدای کردستان نایب قهرمان لیگ یک شد و این بار با تیم شهرش در لیگ برتر بانوان حضور یافت.
درخشش دختران کُرد
یکی از حسرتهای همیشگی سروه ضرغامیان بازی نکردن نیروهای بومی در تیمهای کردستانی بود. دختران کُرد مثل آقایان به دلیل نداشتن حامی مالی مجبور بودند برای نمایش توانایی خود در خارج از استان بازی کنند. حتی روزی که سروه سنندج را به مقصد گرگان ترک کرده بود این فکر آزارش میداد که چرا سنندج با قدمت و تاریخ و هویتاش در بسکتبال ایران نه.
یک سال بعد آرزوی سروه با ورود تیمش به لیگ یک و سپس صعود به لیگ برتر تحقق پیدا کرد.
حالا او تیروژ حیات را همانگونه که دوست داشت در اختیارش دارد. با افرادی از بانیان خیر و پشتبانان بزرگ مالی که در وانفسای اقتصادی به یاری دختران شهر شتافتند. درخشندگی تیروژ حیات با قهرمانی در لیگ برتر 1401 از کردستان به بسکتبال ایران تابیده است. سروه همانگونه که آرزویش را داشت دختران کُرد را زیر یک سقف جمع کرد. با دو بازیکن عاقل خارجی. اگر منصفانه به کارهای سروه از سال 1395 تا امروز نگاه کنیم، پشت مؤفقیتهای این مربی کُرد با منش آرام او، تلاش چندین ساله خوابیده است که او را از باندهای خوابیده پشت تیمها و رابطههای پنهان تیمداری یک شبه با بریز و بپاشهای نافرجام، مبری میکند.
قهرمانی تیروژ حیات در لیگ برتر با دو بازیکن خارجی نسبت دارد اما هنر سروه حفظ شرایط آرمانی سایر نفراتش از جمله پریسا کرمی، آیدا گلمحمدی، مونس علیپناه و زینب غفاری دختر اهل زنجان بود که تا پیش از فینال امسال مقابل شهرداری گرگان کمتر کسی از زینب شنیده بود.
سروه، «تجربه» و «بازی» با «شم گلزنی» و «جنگندگی» پریسا کرمی را به خوبی مدیریت کرد. از آیدا گلمحمدی، بازیکنی که در تیمهای مهرام و شیمیدر حرفی برای گفتن نداشت، بازی متفاوتی گرفت و زینب غفاری را تقدیم بسکتبال ایران کرد.
او به حرفی که تا چند ماه قبل از لیگ برتر زد وفادار ماند. سروه اعتقاد داشت لیگ برتر فقط نباید محل هزینه کردن تیمها باشد بلکه باید چهرههای جدید را از بین رقابتها گلچین کرد.
آیدا در لیگ برتر چهره جدیدی نیست اما به خاطر درخشش دوبارهاش در تیم تیروژ حیات از شما ممنونیم خانم سروه ضرغامیان.
سروه همچنین به قهرمانی تیمهای تهرانی (شیمیدر منتسب به قم در لیگ فصل قبل)، بعد از قهرمانی نفت آبادان در سال 1396 پایان داد و به قهرمانان شهرستانی لیگ برتر بسکتبال بانوان پیوست.
مربی پرکار
سروه ضرغامیان از مربیان پرکار سال 1401 بود. بعد از تغییر و تحول در مدیریت فدراسیون بسکتبال و تشکیل تیم دختران زیر 16 سالههای ایران، سروه ضرغامیان به عنوان سرمربی این تیم منصوب شد.
ضرغامیان که هدایت تیم شیدای کردستان در لیگ دسته یک بسکتبال بانوان را بر عهده داشت، بعد از پایان کارش در لیگ یک، هدایت دختران نوجوان را در شرایطی بر عهده گرفت که تا پیش از او فعالیت جدی و رسمی در این رده وجود نداشت. در حالی که او باید تیم را برای قهرمانی آسیا ۲۰۲۲ (دسته دو یا سطح B) آماده میکرد.
نوجوانان دختر ایران تقریباً دو ماه زمان داشتند. سروه تیمی را در اختیار گرفت که با توجه به کرونا تقریباً سه سال مسابقات ردههای پایه در کشور تعطیل بود و از سوی آموزش و پرورش هم در بحث استعدادیابی اقدامی جدی انجام نگرفته بود و این کار را برای انتخاب نفرات مشکل کرده بود. او در مدت زمان کم، ۱۵۰ بازیکن از سراسر کشور را طی هشت روز به اردوهای فشردهای که برنامهریزی شده بود، فراخواند. کسی که خودش در دوران بازی از این نحوهی تصمیمگیری لطمه خورده بود، ناخواسته و به اجبار روی بسیاری از نامها خط کشید. خودش هم اعتقاد داشت در فرصت کوتاهی تا مسابقهها، استعدادیابی انجام نگرفت بلکه یکسری نیروهایی که شرایط بازی بهتری داشتند، انتخاب شدند. اگر چه سروه سعی کرد آینده را قربانی شتاب انتخابهایش نکند و به این ترتیب روی شاخصهی ویژگی جسمانی و رشد تدریجی مناسب با تمرینات برنامهریزیشده در مراحل بالاتر نظر داشت.
او تمام سعی خود را کرد تا روی استعدادهایی تمرکز کند که در سطوح بالاتر بتوانند به تیمهای ملی خدمت کنند. دقت برنامههای سروه همین بس که بعد از استرالیا بیشترین میانگین قدی را تیم ایران داشت.
تیم ایران بدون بازی تدارکاتی و از همه مهمتر بدون زمان کافی برای آمادگی بدنی راهی مسابقهها شد و با عنوان پنجمی در میان 8 تیم به کار خود پایان داد. این عنوان سروه را راضی نکرد اما در پایان لیگ برتر وقتی تعدادی از پدیدهها از بین نفرات تیم زیر 16 سال معرفی شدند، جدا از نتیجه، ارزش کار سروه در معرفی استعدادها نمایان شد. شمیم نوری، حدیث قسمتی و فرناز خدامرادی دستپرورده سایر مربیان از جمله این نفرات بودند که توسط سروه بیشتر دیده شدند.
فلسفه سروه
مربیانی مانند سروه ضرغامیان از کردستان که با تلاش صادقانه و پیگیرانه نتیجه گرفت و در استعدادپروری مؤفق بود در سراسر ایران کم نیستند. سروه واژهی مربیگری را که دربرگیرنده مجموعهای گسترده از فعالیتهایی برای رسیدن به هدفی مشخص است به خوبی معنا کرد.
او با وجود سختی راه، مبنای فلسفه بسکتبالش را در سختیها و دشواریها برگزید و نگرش و تجربیاتش را به آن افزود. قطعاً نیروهای استان از جمله کادرهای اجرایی و فنی و نیروهایی در جهت سرمایهگذاری مادی و معنوی در کنارش قرار داشتند و سروه به اعتماد آنان پاسخ مطمئنی داد. فلسفه مربیگری سروه در طول 4 بازی فینال که به برتری 3 بر یک او مقابل شهرداری گرگان و قهرمانی در لیگ برتر انجامید، کنار زمین و شناخت و تسلط او بر فکر و ذهناش ناگفته پیداست. او آرام و منطقی اما با اثرگذاری فراوان نشان داد که چقدر در دشواریهای دقایق مسابقه شرایط ذهن خودش را میداند. او در واقع فلسفهی مربیگریاش را به خوبی تنظیم کرد و از پس سختیها برآمد.