به بهانه خداحافظی مژگان خدادادی از بازی بسکتبال / دختران جسور

به بهانه خداحافظی مژگان خدادادی از بازی بسکتبال / دختران جسور

«جام رو بردیم»…

صدایش از فرط شادی می‌لرزید. چشمانش از شوق، نم اشکی زده بود. سر از پا نمی‌شناخت. بهترین آرزوی ورزشی‌اش رنگ واقعیت گرفت. شبیه‌ی یک رؤیا بود. مژگان خدادادی یکی از میان دختران جسوری بود که برای یک هدف می‌جنگید.

در هیاهوی بازیکنان و تماشاگران بعد از پایان بازی‌های سه نفره قهرمانی غرب آسیا در بیروت، صدای دختران جسور ایرانی بلندتر به گوش می‌رسید.

«بردیم، بردیم…».

پیش از آنکه فریادهای از سر شوق در زمین خط کشی شده در هوا پخش شود و توجه‌ی همه را به شادی دختران ایرانی جلب کند، صدای توپ…، فریاد بازیکنان که خطاب به هم می‌گفتند:
«پاس، بزن، پوششم، …»، یا هیجان‌زایی گوینده‌ی ورزشگاه و گهگاهی صدای موزیک از پشت سکوهای تماشاگران، در زمین شنیده می‌شد.

صدای انعکاس توپ با هر دریبل دختران در فضا پخش می‌شد. یک کورت با کیفیت، در بازی اصلاح شده‌ی بسکتبال سه نفره‌ی غرب آسیا.

مژگان خدادادی به اتفاق بازیکنانی که لباس قرمز برتن دارند از کنار تماشاگران می‌گذرد. اندازه‌ی بیلبوردهای تبلیغاتی در حاشیه‌ی نوار خط کشی شده دورِ زمین بلندتر شده‌اند و بازی، مورد احترام تلویزیون و تماشاگران است.

به بهانه خداحافظی مژگان خدادادی از بازی بسکتبال / دختران جسور
بیروت را اهالی بسکتبال با میزبانی‌های پرتماشاگرش به خاطر می‌آورند. همین‌طور بسکتبال زنان لبنان را که در منطقه شناخته شده است. همه‌ی این‌ها در بسکتبال سه نفره‌ی قهرمانی غرب آسیا در سال 2018 با هم ترکیب شدند تا لحظات ارزشمند دختران جسور ایرانی ساخته شود.

لحظاتی بعد، با شروع مراسم پایانی برای اهدای جام و مدال قهرمانی، داخل زمین سکوت آرامش‌بخش و لذت‌بخشی حاکم شد. همه چیز مهیا بود تا یک لحظه‌ی تاریخی در سرنوشت بسکتبال بانوان ایران نوشته شود. مژگان انگار که صدای ذهن خودش را بسته باشد، در یک نقطه محکم ایستاده بود و فقط لبخندی بر لب داشت و گاهی سرش را به نشانه‌ی احترام در قبال واکنش تماشاگران به قهرمانی ایران تکان می‌داد. او تا چند دقیقه‌ی پیش‌تر از این شوقِ وصف‌ناپذیر به اتفاق اعضای تیم مدام فریاد می‌کشید:

این مطلب را هم مطالعه کنید؛  من «جامعه بسکتبال» هستم، نیستم

«بردیم، بردیم… بالأخره جام رو بردیم».

تمرکزش از بازی و فریادهایی از سر شوق؛ خارج شده بود. آن لحظه در عمق تاریخ بسکتبال زنان ایران غوطه‌ور شد. پیش از شروع بازی‌ها او به اتفاق هم‌تیم‌هایش به این فکر می‌کردند به بیروت بروند تا با تمام قوا رقیبان خود را کنار بزنند و تاریخ ساز شوند.

تک تک امتیازات مژگان خدادادی و اعضای تیم، خطوطی از کتاب تاریخ بسکتبال زنان ایران شد که سال‌ها مخدوش مانده بود. آنان در طول سالیان دراز امتیاز می‌آوردند و جمعیت معدودی هم تشویق‌شان می‌کردند یا نام‌شان را در سالن‌های بدون روزن فریاد می‌زدند اما در کورت بین‌المللی بیروت، امتیازات‌شان در تاریخ بی نظیر بود.

به بهانه خداحافظی مژگان خدادادی از بازی بسکتبال / دختران جسور
گوینده ورزشگاه بعد از اینکه گزارش بازی‌ها را تمام کرد، به اعلام اسامی تیم‌های برتر رسید:

«قهرمان کاپ غرب آسیا؛ ایران».

مژگان و تماشاگران لبنانی و اعضای سایر تیم‌های شرکت کننده، به هنگام شنیدن نام ایران، به نشانه‌ی تشویق و احترام، ایستاده دست زدند. تک و توک ایرانی حاضر در ورزشگاه که طی دو روز برگزاری مسابقات با دختران جسور آشنا شده بودند، نام او را با تمام وجود صدا زدند:

«مژگان…، مژگان…».

… و او برای‌شان دست تکان ‌داد.

«من همه‌ی صداهای اطرافم را می‌شنیدم».

درست مانند لحظاتی که در زمین دنبال بازیکن حریف می‌دوید تا توپ را تصاحب کند، چشمانش را به دورتادور زمین ‌چرخاند و تماشاگرانی که نام او را صدا می‌زدند پیدا ‌کرد.

بعد از بازیکنان، و تا قبل از اینکه قهرمانی در بسکتبال غرب آسیا به عنوان نخستین مدال تاریخ بسکتبال زنان ایران ثبت شود، همین چند نفر ایرانیان مقیم بیروت بودند که فهمیده بودند چه اتفاقی افتاده است. آنان با فریاد نام بازیکنان، به طور ممتد و طولانی مدت تشویق‌شان ‌کردند.

این مطلب را هم مطالعه کنید؛  برنامه بازی‌های هفته دهم لیگ برتر بسکتبال مردان، (نکوداشت زنده یاد خلیل ظهورکاری)

«مژگان…، مژگان…». همینطور سعیده (علّی)، تینا (عیساییان) و معصومه (اسماعیل‌زاده)، تشویق شدند.

به بهانه خداحافظی مژگان خدادادی از بازی بسکتبال / دختران جسور
مژگان خدادادی جام را برداشت و با گرفتن مدال جلوی سینه‌اش عکس یادگاری گرفت. با خوشحالی به تماشاگرانی که در اطرافش بودند‌ گفت:

«بردیم، بردیم…».

سوریه و لبنان رقبای ایران، کیفیت خوبی داشتند. با وجود این آنچه این قهرمانی را ارزشمند کرده بود حضور دختران جسوری بود که الهام‌بخش سایر دختران ایرانی شدند.

«این قهرمانی از تکه‌های یک پازل تشکیل شده بود. اجزای آن در تاریخ بسکتبال زنان ایران گم شده بود اما ما یک به یک در جستجوی آنها برآمدیم. همت گماشتیم و زحمت کشیدیم تا پاسخی سزاوار برای تاریخ باشیم».

در تکه‌های پازلی که مژگان خدادادی از آنها حرف می‌زند، زندگی خودش به همراه بسیاری دیگر از بسکتبالیست‌های نسل پیش از او در آن قرار می‌گیرند.

«قهرمانی» همیشه حس قشنگی دارد و این قهرمانی با حس کردن و یادآوری تلاش و تاب‌آوری دختران بسکتبال ایران، برای مژگان قشنگ‌تر شد…

به بهانه خداحافظی مژگان خدادادی از بازی بسکتبال / دختران جسور

خلاصه‌ای از یک نوشته‌ی بلند … به قلم افشین رضاپور

 

دیدگاهتان را بنویسید