حسن میرزاآقابیگ بازیکن و کاپیتان سابق تیم ملی بسکتبال تا آخرین لحظات مجمع انتخابی ریاست فدراسیون بسکتبال در روز 9 اسفند 1400 به دنبال مکاتبات خودش با وزارت ورزش و جوانان بود تا در این انتخابات به عنوان یکی از نامزدها شرکت کند اما این کارشناس عالی ورزش بنا بر آنچه وزارتخانه اعلام کرد «بازنشستگی» به مجمع راه نیافت. هر چند وی مدارک لازم برای رد ادعای وزارت ورزش و جوانان را «رو» کرد اما در نهایت مجمع انتخابی عجیب و غریب 9 اسفند برای تعیین رییس فدراسیون بدون حضور او برگزار شد.
میرزاآقابیگ بازیکن، کاپیتان، مربی تیم ملی، رئیس هیئت بسکتبال استان تهران و صاحب مسئولیتهای بسیار در بسکتبال و ورزش ایران بود. خدمات وی در سالهای گذشته به راگبی ایران اعتبار بخشید. یک کارشناس خبره و عالی ورزش که مسئولیتهایی همچون اماکن ورزشی تهران و مدیریت باشگاههای ورزشی را تاکنون بر عهده داشت.
میرزاآقابیگ در کنار رئیس کنفدراسیون راگبی
دکتر حسن میرزاآقابیگ در گفت و گو با سایت خانه بسکتبال ایران اوضاع و احوال بسکتبال ایران را نامناسب خواند و گفت اگر عمرش را به پای این ورزش نمیریخت هرگز جریانات این روزهای بسکتبال برایش مهم نبودند اما به عنوان یک پیشکسوت بسکتبال نمیتواند نسبت به حال و روز بسکتبال بی تفاوت باشد.
«نتایج بر اساس یکسری برنامهریزیهای از پیش تعیین شده است. اگر امروز هیچ کدام از تیمهای ما نتیجه نگرفتهاند باید به عملکردمان نگاه کنیم. با وجود نیروهای خوب چرا نتیجه نگرفتیم؟ تغییراتی را که فدراسیون ایجاد کرد در روند بهبودی تیمها چه تأثیری داشت؟ آیا واقعاً با این شدت شتابزدگی به تغییرات نیاز بود»؟
میرزاآقابیگ با بیان این حرفها ادامه داد:
«چون تیم ملی بسکتبال ویترین فدراسیون است توجهها به این تیم بود در حالی که کار پایهای به دلیل دیربازده بودن در اولویت آخر است و این اشتباه است.
اگر چه با اخباری که منتشر شده است اوضاع تدارکات تیم ملی چندان رضایتبخش نیست و در برخی قسمتها که اصلاً تیم اعزام نکردیم. اینها همه نشان از نداشتن مدیریت کافی و لازم برای تمامی بخشهای بسکتبال دارد».
میرزاآقابیگ در کنار مربی و راهنمای خودش استاد مجید توفیق. سرمربی تیم ملی در سال 1368 با نفراتی چون میرزاآقابیگ و ….
در بسکتبال بیشتر شعار میدهیم
میرزاآقابیگ که در آغاز دوره طلایی بسکتبال با نسل طلایی؛ مسئولیت هیئت بسکتبال استان تهران و مربیگری تیم ملی را برعهده داشت میگوید باید برای نوجوانان و جوانان بهترین مربی خارجی را استخدام کرد.
او گفت:
مسابقات استانی رنگ و بوی گذشته را ندارد، فرایند استعدادیابی از کار افتاده و کلینیکهای آموزشی محل کسب درآمد شده است. این روزها فقط میشنویم نسل سازی یا جوانگرایی اما برای رسیدن به این مراحل باید یک فرایندی را طی کنیم. این کارها فقط در تیم ملی اتفاق نمیافتد بلکه از ردههای سنی و باشگاهها شروع میشود. الان باشگاههای ما کجای تصمیمگیریهای کلان بسکتبال هستند؟ از برگزاری لیگها چه هدفی داریم؟ بیش از 200 میلیارد در لیگ برتر هزینه میشود اما خروجیاش چیست؟ همه میگویند نسل طلایی اما بیشتر از این ترکیب باید راهی که تا نسل طلایی پیمود و افرادی که زحمت کشیدند و کاری که صورت گرفت بررسی کرد. کدامیک از زحمتکشان و مربیان همان سالها در بسکتبال امروز دیده میشوند؟ فقط به حاطر اینکه افرادی به من رأی دادهاند پس باید باشند نباید ملاک انتخابات ما باشد چون این روش تاکنون بسکتبال را نابود کرده است.
میرزاآقابیگ سلیقه سعید ارمغانی سرمربی تیم ملی بسکتبال را در انتخاب نفرات محترم شمرد اما گفت با بازیکن 25 ساله شعار جوانگرایی تحقق پیدا نمیکند.
«بازیکن 18 – 17 ساله یعنی جوانگرایی. ما بازیکنان بین 25 تا 32 ساله داریم اما یک عدهای را که تجربه بیشتری دارند کنار میگذاریم و بازیکنان با همان سن و سال را بکار میگیریم بعد میگوییم جوانگرایی کردهایم. بازیکنانی که در تیم باشگاهی خودشان زیاد بازی نمیکنند. من افتخار میکنم به تیم ملی کشورم اما هر کاری را باید از راه درستش رفت نه اینکه شعار داد»!
مربی تیم ملی بسکتبال در اواخر دهه 70 میگوید:
نوجوانان و جوانان خوبی داریم. من امینی نامی را در مسابقات دیدم که یک استعداد است. حیف با وجود میزبانی عملکرد تیممان خوب نبود. این هم اشکال فدراسیون است که بازیهای جوانان آسیا را با وجود میزبانی درست ارزیابی نکرد تا لااقل سهمیه جهانی بگیریم. این بازیها اگر در کشور دیگری برگزار میشد چه فرقی داشت وقتی ما نه روی سکو رفتیم و نه، سهمیه جهانی گرفتیم؟
جوانی به سن بچه من رئیس فدراسیون شد
مجمع انتخابی 9 اسفند 1400 جوانی به سن بچه من را به عنوان رئیس فدراسیون بسکتبال انتخاب کرد. در مدیریت امروز باز سن ملاک نیست. مدیران جوانی هستند با سابقه روشن که کارهای بزرگ کردند اما قبلش به خود شکوفایی رسیدند و همه را زیر یک سقف جمع کردند. نیروی متخصص و با تجربه در کنار هم. به یک عقلانیت در مدیریت رسیدهاند تا برای بهبود کار افراد را به مخالف و مؤافق تقسیم نکنند. آرای مجمع برای من قابل احترام است اما چه چیزی در این جوان دیده بودند که رأی دادند؟ این سئوال را باید از وزارت ورزش و جوانان هم پرسید چرا مجمعی را که سه بار به تعویق افتاده بود برگزار کردند؟ اگر روی نامزدها تردید داشتند چرا نامنویسی مجدد نگذاشتند تا افراد دیگری که میتوانستند به بسکتبال کمک کنند بیایند؟ وزارت ورزش و جوانان سپس مجمع که به نظرم گزینههایشان معدود بود، در انتخابات 9 اسفند 1400 شتابزده عمل کرد.
میرزاآقابیگ بررسی نکردن سلسله مراتب افراد در کار مدیریتی و این که مجمع باید به کدام سوابق و سلسله مراتب طی شده از قبل توسط یک فرد، رأی بدهد؛ انتخابات 9 اسفند را یک کلاف سردرگم تعبیر کرد که تا امروز همچنان پابرجاست و تاوان این شتابزدگی را بسکتبال داده است. به عقیده او بعد از شکست در تمامی ردهها با ادامه این روند بسکتبال عقبتر میرود.
وی ادامه داد:
پس از سالها مدیریت یا کار با مدیران بزرگتر از خودم در ورزش، به نظرم ظرف بسکتبال خیلی کوچک شده و امثال ما در آن جا نمیشویم. طرح و برنامه خیلیها فراتر از فدراسیون است. با پول وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک نمیشود بسکتبال را اداره کرد باید پول بیاورند. حتی به باشگاههایی مثل مهرام و کاله یا شیمیدر که منحل شد، با پولی که آوردهاند چه جهت مثبتی نشان داده شد و چه جایگاهی در برنامهریزی کلان بسکتبال دارند؟ من این را فقط در مورد فدراسیون بسکتبال نمیگویم شما ببینید در ورزش ما چه تعداد افراد بی خودی حقوق بگیر فدراسیونها شدهاند؟ بسیاری از باشگاهها هستند که همه اختیاراتشان را دست افراد غیر ورزشی سپردهاند و این کار باعث شده ریخت و پاشها در ورزش بیشتر شود تا سرمایهگذاری.
پیشکسوتان فراموش شدهاند
میرزاآقابیگ در پایان این گفت و گو با اشاره به اینکه ارزش پیشکسوتان بسکتبال به این نیست که بیایند روی صندلی در گوشه سالن آزادی بنشینند گفت:
من نمیگویم 200 نفر پیشکسوت بیایند در فدراسیون. این عزیزان شأنشان بالاتر از این حرفهاست که چنین درخواستی داشته باشند اما یک عده از آنان میتوانند در کمیتههای متعدد فدراسیون راهکار نشان بدهند. پیشکسوتان بسکتبال به فراموشی سپرده شدهاند و آنان نیز نسبت به این ورزش بی تفاوت شدهاند.