فدراسیون بسکتبال بعد از آنکه سهمیه جهانی توسط تیمهای سه نفره و تیم نوجوانان را از دست داد، میگوید نباید نگاه نتیجهگرا داشت.
این روزها در مورد ضدیت با «نگاه نتیجهگرا» در بسکتبال زیاد میشنویم. صحبتی که بیشتر از سوی نزدیکان به فدراسیون جواد داوری مطرح میشود اما مشخص نیست رئیس فدراسیون بسکتبال و اطرافیانش با طرح این حرفها چه هدفی دارند.
در حالی که فدراسیون بسکتبال با ریاست داوری از 5 فروردین 1401 وارد رقابتهای بینالمللی شده و تاکنون تیمهای نوجوانان زیر 16 ساله دختر و پسر، همچنین تیمهای 3×3 مردان و زنان در رقابتهای انتخابی جام جهانی شرکت کردهاند، اما اصرار و تأکید فدراسیون، مبتنی بر ضدیت با نگاه نتیجهگراست.
امروز سرمربی تیم ایران نوین (امید)، در گفت و گو با سایت فدراسیون بسکتبال نیز عنوان کرد به دیدارهای این تیم در تورنمنت بینالمللی چهار جانبه ارمنستان نگاه نتیجهگرا ندارد.
به دنبال از دست دادن سهمیه جام جهانی توسط تیمهای سه نفره و تیم زیر 16 سالههای ایران، فدراسیون بسکتبال بر اعزام نفرات زیر 23 ساله تأکید داشت و هدف خود را پشتوانهسازی اعلام کرد. این در حالی است که نیوزلند با میانگین 23 و 24 سال در هر دو بخش مردان و زنان سهمیه جام جهانی گرفت و این امر نشان داد حریفان ایران آنقدرها بزرگتر از بازیکنان ما نبودند. به ویژه اینکه سه بازیکن تیم دختران ایران از المپیک جوانان 2018 آرژانتین و سپس دو نفر در کوران رقابتهای آسیا قرار داشتند.
پشتوانهسازی و فرایندمحوری در تیمهای پایه یک اصل است اما در عین حال بیتوجهی کم و بیش به نتیجه؛ از موانع گسترش ورزش نیز هست و باید به اندازه ساختن پشیبانان بزرگ، سازوکار مناسب برای نتیجهگیری اندیشیده شود.
آنچه در تأکیدات فدراسیوننشینها به آن توجه نمیشود تفاوت مضمون «نتیجهگیری» با مفهوم «نتیچهگرایی» است که فدراسیون دومی را به جای اولی به کار میگیرد. نتیجه به هر قیمت؛ «نتیجهگرایی» است اما نتیجهگیری تحت فعالیتهای اثربخش برای ایجاد انگیزه و اعتماد به نفس در سطح نیروها لازمه توسعه فنی است.
کسب مدال در ردههای سنی، مهمترین دغدغه نیست اما از سوی دیگر باید توجه داشته باشیم دور شدن از مجامع جهانی با ادعای پشتوانهسازی، به صلاح بسکتبال نخواهد بود. با وجود این، بازخوردهایی که از صحبتهای اطرافیان فدراسیون میگیریم بیشتر توجیه باختهاست تا کار اصولی در زمینه ساخت پشتیبانان بزرگ. توجیه باختهایی که حالا بعد از انتخابهای پر حرف و حدیث داوری و تغییرات فراوان تیمها قبل از حضور در مسابقات پررنگتر شده است.
داوری که در ابتدای روی کار آمدنش مدعی تقویت تیمهای ملی شده بود بعد از شروع کارش و با ایجاد تغییرات گسترده در سطح کادرهای فنی تیمها، مشکلاتی را برای این تیمها در مسابقات قهرمانی آسیا و انتخابی جام جهانی به وجود آورد.
انتخاب کادر تیمهای سه نفره، و تغییر سرمربی تیم نوجوانان از آن جمله است به ویژه از این منظر که سرمربی جدید تیم نوجوانان به تغییر ساختار تیم قبلی اعتقاد داشت اما این کار با وجود فاصله کوتاه (دو ماه) تا شروع رقابتهای قهرمانی آسیا امکانپذیر نبود.
مسافرتهای اخیر تیمهای ملی و توجه افراط گونه به ضدیت با «نگاه نتیجهگرا» که توسط اطرافیان و کادرهای فنی مدام تکرار میشود، در واقع پیش از آنکه عمل پشتوانهسازی با فرایند بنیادی را به ذهن متبادر کند، بیشتر فعالیتی مبتنی بر رفع مسئولیت مینماید تا شتابزدگی در انتخابها و تغییرات نابهنگام را پنهان کند. در صورتی که نتیجهگیری تیمها در انگیزهبخشی نیروها و حضور مستمر در رویدادهای آسیایی و جهانی به اندازه پرداختن به سایر بخشها اهمیت دارد. خطر پدیده ضدیت با نتیجهگیری به بیاعتمادی نیروها از فعالیتهای انجام شده میانجامد و باور پیروزی را به تدریج کمرنگ میکند.
تاوان تجربهاندوزی بیموقع
وقتی که تیم سه نفره ما با یک امتیاز از صعود به جام جهانی بازماند یا تیم نوجوانان ایران سومین تیم از نظر ارتفاع قامت در آسیاست و با بازی خوب تحسین همگان را برانگیخت اما هشتم شد و در جمع چهار تیم صعود کننده به جام جهانی قرار نگرفت، نباید به دنبال مشکل در سطح استعدادها باشیم. نقد عملکرد در این رویدادها صرفاً به معنای «نتیجهگرا» بودن ما نیست بلکه نتیجهای را که میتوانستیم در یک بازه زمانی بگیریم از دست دادیم.
دو شاخص قهرمانی (نتیجهگیری)، و پشتیبانی تیم ملی، برای اندازه گیری میزان عملکرد تیمهای ما در آسیا با هم قابل ارزیابی و بررسی هستند و در واقع همین مسائل و زیرشاخههای آنها (مجموعه تصمیمگیریها، انتخابها، تغییرات و تقویت تیمها، افزایش مربیان، رشد کمی و کیفی تیمها، نگاه ملی و دوراندیشی و …)، شاخصهای بررسی عملکرد فدراسیون بشمار میرود.
با وجود برنامههای چندین ساله تیمها با الزامات مسابقات بینالمللی که توسط فیبا تنظیم میشود و فدراسیونها ملزم به داشتن تیمهای متعدد هستند، جواد داوری نباید حضور خود در فدراسیون بسکتبال را محور حرکت بسکتبال بداند و اینگونه تصور شود که نتایج تیمهای سه نفره و نوجوانان با توجه به مدت زمان کوتاه ریاست داوری طبیعی است. یا، پشتوانهسازی در بسکتبال در مدت زمان کوتاهی (از 9 اسفند 1400 که داوری روی صندلی ریاست نشست) آغاز شده است و بنابراین نباید انتظار نتایج آنی داشت. (به غیر از تیم نوجوانان دختر).
تیمهای سه نفره و نوجوانان پسر محصول کار بلندمدتتر مجموعه بسکتبال اعم از پروسه استعدادیابی فدراسیونهای قبلی، استانها، باشگاهها، و … بودند و جواد داوری همزمان با آغاز سطح نتیجهگیری این تیمها وارد فدراسیون شد و باید مدیریت بهتری اعمال میکرد. حتی این گفته هم غلط است که « باید به فدراسیون تازه روی کار آمده داوری فرصت داد چون این برنامهها مربوط به گذشته است» زیرا حجم برنامههای آسیا یا انتخابی جامهای جهانی به قدری زیاد است که طباطبایی یا داوری نمیشناسد. بسکتبال جهان منتظر تجربهاندوزی بیموقع ما نمیماند تا بعداً ما ورود کنیم. اصول و مبانی مدیریت این حرفها را برنمیتابد.
این حرف به این معنا نیست که بدون تغییرات، حالا بلیت جام جهانی در جیبمان بود. هرگز. بلکه این تیمها در حد ظرفیت خود مورد توجه قرار نگرفتند. وقتی که یکسری ادعاها پیرامون حضور نیروی اعجازکننده در رأس تیمها شنیده میشود و بعد به دنبال نتیجه نگرفتن، بحث ضدیت با نتیجهگرایی وسط میآید؛ منجر به بروز این ذهنیت میشود که در فدراسیون بسکتبال به جای سازوکار پایدار، کارها یهویی است و حالا حالاها باید جامعه بسکتبال، تاوان تجربهاندوزی فدراسیون جدید را با دور شدن تیمها از مجامع جهانی بدهد که به دنبال محقق کردن شعار علیه نتیجهگرایی است!!
فراموش نکنیم پیش از «نتیجهگرایی» یا ضدیت هدفمند با آن، «مدیریت» یک مسئله مهم و تعیین کننده است به ویژه در جریان نتیجهگیری تیمهای بسکتبال که فعالیتهای آنها از قبل با وجود استعدادها پایهگذاری شده بود و داوری در حین حرکت تیمهای متعدد ملی به آن پیوست نه در آغاز آن. بنابراین تصمینات او در مسیر رقابتهای آسیایی و جهانی نقشی بسیار حساس و سرنوشتساز دارد.