افشین رضاپور
جملهای از استاد مجید توفیق مربی پیشکسوت بسکتبال، بهانهای برای نوشتن این مطلب شد. وی پای یکی از پستهای پیج باشگاه لیکرز نوشته بود «بازیکنان پست مدرن، فراتر از اندیشههای مربیان خود بازی میکنند». پس بدون مقدمه برویم سر اصل مطلب.
بسکتبال پست مدرن چیست و رهبران فلسفه پست مدرنیسم چه کسانی هستند؟
بسکتبال NBA از دهههای گذشته به محلی برای گسترش اندیشه پست مدرنیسم در تعریف حوزه کوچک اجتماعی تبدیل شده است زیرا توانایی تکنیکهای تبلیغاتی با ستارگان و «پدیدههای خاص» این بازی، همگان را برای نفوذ به فرهنگهای دیگر، شگفتزده میکند.
NBA میدان آینده قدرت در بسکتبال را تعریف کرد و فلسفه پست مدرنیسم در سیر تحولات فاقد پیچیدگی و عدم قطعیت اما دارای انسجام درونی خود؛ انتظارات ما از ساختار یک بازی را برهم زد.
دهه 1980 به عنوان آغاز دوران بسکتبال مدرن در نظر گرفته میشود که بسکتبال خط سه امتیازی را اضافه کرده بود و تیمها به لحاظ تعداد در حال رشد بودند و بازیکنان به سرعت مهارتهای تهاجمی را فرا میگرفتند. بسکتبال با جادوی «جانسون»، پرتابهای «لری برد» و در اواخر دهه 80 با «مایکل جردن» پرنده؛ بر افراد جوامع مختلف تأثیر گذاشت. با تیمهای بزرگ لیکرز و بوستون سلتیکس که بعدها همگی در سایه جردن بولز بودند. هنوز بسکتبال مدیون نسلی است که جردن داشت.
در تعریف کلاسیک موقعیتهای بازی، ویژگیها و وظایف هر یک از بازیکنان اعم از پوینت گاردها، گاردهای شوتزن، فورواردهای کوچک، قدرتی و سنترها کاملاً مشخص شده است. بازیکنان با چرخش توپ در موقعیتهای مختلف، حرکات را تسهیل میکنند و سپس نوبت به کسب نتیجه میرسد. بهترین بازیکن تیم به عنوان گزینه امتیازگیری مطرح است اما کلیه نفرات برای دستیابی به نتیجه روی ایدههای دفاع و حمله تیم تمرکز میکنند.
در زمان 24 ثانیه؛ مهارت و شگردهای قابل مشاهده در سیالیت بازی، مملو از حس زیباییشناسی، عملکرد به طور خودکار و تأثیرات بازیکنان بر یکدیگر است. با تعامل دائمی که تأثیر قدرتمندی در زمین دارد.
پوینتها و گاردها که تیپ بدنی نزدیک به هم دارند با بازیکنان فوروارد قدرتی و پستها، که فیزیکیتر هستند؛ ساختار بازی را تعیین میکنند تا مشارکت گروهی به نمایش گذاشته شود.
نقشها و موقعیتهای بسکتبال مدرن با دگرگونیهای دامنهداری شکل گرفت که اجرای آن توسط بازیکنان ادامه دارد.
دورهای در NBA به نام دوران BIG MAN«مرد بزرگ» وجود داشت که در آن سنترها، نیروی غالب در هر تیمی بودند اما در سالهای اخیر جایگاههای دیگری ارجحیت داشتهاند با وجود این، ضرورت سنتر برای داشتن یک تیم موفق را نمیتوان در عصر حاضر نادیده گرفت. تماشای فینال NBA امسال بین بوستون و گلدن استیت، تنش بین گاردها و گاردهای شوتزن، نیروی غالب را به محیط اطراف خط سه امتیازی برده است.
استعاره بازیکنان در بسکتبال پست مدرن
بسکتبال فراتر از یک بازی خطی، با حرکات دائمی است و بازیکنان همواره در موقعیتهای خود روی زمین میچرخند. علاوه بر این، هر بازیکنی میتواند در هر زمانی امتیاز بگیرد. از این رو بسکتبال، گسترش تعامل و همکاری در همه ابعاد بازی را برجستهتر میکند.
بازی «پیک و رول» یکی از این تعاملات است و استعارهای از پست مدرنیسم. بازیکن بدون توپ در حمله به سمت بازیکن همتیمی با توپ حرکت میکند تا بر روی مدافع او پیک را تنظیم کند. کنش و واکنش بین بازیکنان بر موقعیتهای بیثبات و متضاد دلالت دارد که باید در کسری از ثانیه با اندیشه و اجرای جدیدتر جایگزین شود.
همینطور PNR یک استعاره یا استراتژی برای عبور از محدودیت در بازی است که امکان خلق موقعیت در فضای قابل نفوذ در دفاع حریف را ایجاد میکند.
نمونههای بیشتر را میتوان در Triangle Offense شیکاگو در دهه 90 میلادی جستجو کرد.
بازیکنان در فاصله 5 – 4 متری از هم قرار میگیرند و نقاطی را روی مجموعهای از مثلثهای به هم پیوسته تشکیل میدهند و علیه حرکات دفاعی سازگار میشوند.
مثلثهای همکاری با نقش چند بازیکن در شکستن دفاع یا سایر محدودیتهای بازی تأثیرگذارند اما همچنان برای بازیهای فردی خارج از ساختارهای تعیین شده، فضایی برای بازیکنان باقی میگذارند. نمونه بارز آن مایکل جردن دهه 90 در Triangle Offense شیکاگو بولز که بازی isolation (فردی) خود را انجام میداد.
مایکل جردن در مفهوم فرهنگی نیز تصویر مناسبی از فلسفه پست مدرنسیم ارائه میدهد که میراثی فراتر از بسکتبال است. سطح شهرت جهانی او با 6 قهرمانی با بولز ثابت کرد نگرش «برنده»ای را به ارمغان آورد که در NBA سابقه نداشت.
در سری فینال امسال؛ استفن کری و کلی تامپسون یا تیتوم، براون و اسمارت، نمایش خیره کنندهای دارند اما تا اینجا استفن کری همه کارهترین بازیکن است. به همان اندازه که در مورد مایکل جردن دهه 1990 یا کوبی برایانت دهه 2000 صادق بود. یا در سالهای بعد لبران جیمز. همچنین لیزا لسلی در بسکتبال زنان آمریکا.
همه این بازیکنان به بازیکنان دیگری در پیرامون خود یا نزدیک سبد نیاز دارند و متکی بر همکاری هستند. به ویژه با بازیکنان قویتر و مسلط تر. با وجود این، نقشها و همکاری در موقعیت بین دو نفر یا مثلثها؛ یک بازیکن با استعداد خاص را در بهره گیری از یک وقفه دفاعی محدود نمیکند.
دیدگاه «پدیده خاص» (کری در بازی چهارم فینال در 41 دقیقه 43 امتیاز) استدلال میکند در بسکتبال پسامدرن، «بازیکن ستاره» با کمک همتیمیهای خود برای ایجاد یک بازی بزرگ فردی (در هر موقعیتی) استفاده میکند. این قبیل بازیکنان میتوانند بسته به تیم و مقاومت خاصی که توسط مدافعان اعمال میشود، در سیالیت بازی، با تفکر و استفاده از روشهای خلاقانه، خود را در هر موقعیتی قرار دهند و در تغییرات کلی فرایند بازی مداخله کرده و اثرگذار باشند.
بسکتبال پست مدرن در شکل و اجرای بازی توسط بازیکنانی مثل کری با روشهای خلاقانه قابل مشاهده است. آنان به بسکتبال مدرن وفادارند اما از اصول ساختار یافته آن فراتر میروند و با برهم زدن انتظارات ما در شباهتهای بسکتبال؛ تفاوتها را نمایش میدهند.
مایکل جردن دهه 90 و استفن کری و به معنای دقیقتر دیدگاه «پدیده خاص»، هر یک با اجرای خود اندیشههای بسکتبال پست مدرنیسم را توضیح میدهند. با حضور این قبیل بازیکنان؛ بسکتبال در مدرنیزاسیون در معرض تحول عمیق قرار گرفت. بازیای بر رفتار برساخته اجتماعی و فرهنگی که از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم؛ ابداع، قوانین و توسعه فنی و نهادی آن در چارچوب وسیعتر مدرنیزاسیون شناسایی شده بود، اینک این چشمانداز فرهنگی را با ظهور پدیدههای خاص در دهههای متمادی به بالاترین سطح محبوبیت جهانی ارتقاء داده است.
بسکتبال پست مدرن فراتر از ماهیچههایی که دائم منبسط و منقبض میشوند، در الگوهای معنادار در اطراف زمین و در تلاقی اندیشههای یکدیگر آشکار میشود. زمین بسکتبال به میدانی برای اثبات تبدیل میشود و بازیکنانی که میخواهند قوانین و مهارتهای بازی را به خلاقیت، توسعه فنی و ظهور و بروز اشکال و فرم و اجراهای جدید و متفاوت خود – بر خلاف انتظارات ما – پیوند بزنند.