حسین جبارزادگان

حسین جبارزادگان

(آشنایی با چهره‌های بسکتبال ایران در تاریخ المپیک)

حسین جبارزادگان (آقا جبار)
1300 / 28 تیر 1376

حسین جبارزادگان معروف به آقا جبار بازیکن تیم ملی بسکتبال در المپیک 1948 لندن بود.

وی به فاصله کوتاهی بعد از المپیک، از 11 آبان 1327، اقدام به برپایی مسابقات باشگاه‌ها و گروه‌های آزاد تهران تحت نام «نیرو و راستی» کرد. باشگاه نیرووراستی از آغاز سال 1320 محل تجمع بسکتبالیست‌ها بود.

حسین جبارزادگان سرپرست فنی جام نیرو و راستی، این مسابقات را با 21 تیم و بدون بازیکنان المپیکی برگزار کرد.

جبارزادگان از افراد پیشرو در بسکتبال زمان خود بود. در یکی از شمارگان مجله‌ی نیرووراستی سال 1324، گزارشی از ابعاد زمین و تخته‌ی بسکتبال به قلم جبارزادگان جلب نظر می‌کند.

وی اصالتی آذربایجانی داشت و خواهرزاده استاد شهریار، شاعر بلندآوازه‌ی ایران بود.

اعظم اسکندر همسر جبارزادگان و کاپیتان تیم‌های ملی والیبال و بسکتبال در سال‌های 30 و 40 می‌گوید استاد شهریار در خانواده‌ی آنان به «آ دایی» معروف بود.

بعد از کوچ از تبریز به تهران، جبارزادگان در مدرسه دارالفنون درس خواند.

در سال 1336، جبارزادگان به اتفاق فریدون شریف‌زاده مربیان تیم ایران، این تیم را در مسابقات دانشجویان جهان در پاریس هدایت کردند.

جبارزادگان همزمان با بسکتبال، از مربیان والیبال بود.

وی در اوایٔل دهه‌ی 40 هدایت تیم ملی بسکتبال را برعهده داشت.

در سال 1354 دبیر فدراسیون بسکتبال به ریاست پرویز مصباح‌زاده بود.

عکس حسین جبارزادگان (راست) و فریدون شریف‌زاده

حسین جبارزادگان

حسین جبارزادگان یکی از یاران وفادار باشگاه نیرووراستی بود که در دهه 20 مسابقات باشگاهها و دستجات آزاد را بنا نهاد.
حسین جبارزادگان از چهره‌های تأثیرگذار ورزش طی چهار دهه در بسکتبال ایران بود.
بسکتبالیست المپیکی آن روزگار، سرپرست فنی مسابقات بسکتبال جام نیرووراستی بود. در این مسابقات 21 تیم بدون بازیکنانی که در المپیک لندن شرکت کرده بودند، به میدان رفتند. از تیم‌ها و بازی‌های حساس و پرهیجان آن روزهای بسکتبال تهران باید از بازی‌های نیرووراستی، دوچرخه‌سواران، شاهین، دارایی و خاقانی نام برد که بازیکنان معروف و برجستۀ تهران و به عبارتی کشور را در خود جای داده بودند.
قضاوت بازی‌ها برعهده حسن نیکو، صعودی‌پور و شادمان (دو تن از ملی‌پوشان المپیکی)، جلیل‌پور، ابراهیمی، دل‌آگاه، و احمد صدقیانی بود.
بد نیست تعدادی از نتایج آن روزها را مرور کنیم:
دوچرخه‌سواران دو 25 – سیمرغ 13
صبا 12 – شاهین 28
نظام 12 – شهباز 24
دوچرخه‌سواران یک 33 – ژوبین 15
نیرووراستی سه 32 – خاقانی 22

حسین جبارزادگان هدایت و اداره سه دسته از بازیکنان تیم بسکتبال نیرووراستی را عهده‌دار بود. وی که سال‌ها پیش از بازی‌های لندن، بازیکن و مربی بسکتبال بود، همزمان در نشریۀ نیرووراستی هم مطلب می‌نوشت. در یکی از شماره‌های سال 1324، گزارشی دربارۀ ابعاد زمین و تختۀ بسکتبال در این مجلۀ هفتگی جلب نظر می‌کند. تصویری از زمین بسکتبال که در آن، توصیفی از ابعاد و اندازه‌های زمین پیداست. متن گزارش هم با واژگان «باسکتبال» و «والی‌بال»، مورد توجه رسانه‌ها بود.
دربارۀ حسین جبارزادگان در کتاب‌های قبلی‌ام، «100 سال بسکتبال» و «رویای نسل‌ها» بسیار نوشته‌ام اما از آنجاییکه این کتاب‌ها و کتاب حاضر، یک مجموعۀ واحد از تاریخ بسکتبال ایران را خواهند ساخت و در واقع بسان موج‌های دریا هر یک بلافاصله جای قبلی را پر می‌کند، در کنار نوشتن از چند زندگی در این کتاب از جمله زندگینامۀ بانو «اعظم اسکندر» همسر حسین جبارزادگان، به زوایای دیگری از زندگی یکی از بهترین‌های تاریخ بسکتبال ایران اشاره خواهم کرد.

این مطلب را هم مطالعه کنید؛  ۵ روز تا بسکتبال کاپ آسیا

سال‌ها پیش از به دنیا آمدن جبارزادگان، تبریز یکی از مراکز بزرگ مشروطیت و فعالیت‌های سیاسی و اقتصادی بود. خانواده‌های زیادی از بادکوبه به این شهر مهاجرت می‌کردند یا فضای تبریز برای برخی خانواده‌های ایرانی مساعد نبود و بنای مهاجرت را به قفقاز یا ترکیه می‌گذاشتند.
نقل است پدرش از بازرگانان معروف بود اما بعد از انقلاب روسیه (1917)، مالباخته و ورشکسته شد و چند سال بعد حسین در طفولیت پدرش را که دق کرد، از دست داد. مرگ مادر هم در دوران نوجوانی حسین ضربۀ روحی سنگین دیگری بود که بر او وارد شد.
خانوادۀ جبارزادگان به منطقۀ قفقاز یا ترکیه مهاجرت نکردند اما حوالی سال‌های 1313 یا 1314 روانۀ تهران شدند.
حسین برای جبران جای خالی پدر و کمک به اقتصاد خانواده، به تحصیل و کار در تهران مشغول شد. فرزند سوم یک خانوادۀ 5 نفره. یک برادر و خواهر بزرگتر و یک برادر و خواهر کوچکتر از خود داشت. او از کلاس نهم در دارالفنون درس خواند.

حسین جبارزادگان

دستخط استاد شهریار دایی جبارزادگان

اصالت جبارزادگان از «خُشگِناب» یکی از روستاهای آذربایجان‌شرقی و شهرستان بستان‌آباد بود. این روستا زادگاه شاعر معروف، استاد محمدحسین بهجت متخلص به شهریار است که دایی حسین جبارزادگان بود و خواهرزاده‌هایش به او «آ دایی» می‌گفتند.

بعد از فوت مادر، و کوچ بچه‌ها به تهران، «آ دایی» یار و غمخوار بچه‌ها شد و کمک کرد تا مقدمات زندگی جدید خود را در پایتخت بنا کنند. حسین برای همکلاسی‌ها و دوستانش تعریف می‌کرد که استاد شهریار با بزرگان هنر و ادب همنشینی و دوستی دارد و از این بابت به خود می‌بالید. حتی بارها زمانی که نزد «آ دایی»، بود ابوالحسن صبا، محمدتقی بهار، عارف قزوینی و بسیاری دیگر از شاعران و خوانندگان آن دوره را از نزدیک می‌دید.

حسین، پسرکی کوچک و نحیف‌اندام بود که در همان سال‌های ورود به مدرسۀ دارالفنون، هوش و استعداد ذاتی خود را در تحصیل و ورزش نشان داد. برای درآمد خانواده، برادر ارشد که 11 سال از حسین بزرگتر بود در وزارت راه و ترابری و گمرک مشغول به کار شد. وی در بین اعضای خانواده ملقب به «آ داداش» بود.
حسین جبارزادگان در کنار تحصیل عاشق بسکتبال و والیبال بود. در پایان دورۀ تحصیل، مدتی برای تیم‌های باشگاهی از جمله نیرووراستی بازی کرد و سپس در همین تیم به مربیگری پرداخت.

آوازۀ مردی با چشمان نافذ و شخصیتی تأثیرگذار در بین همنسلان خود و روی بازیکنان جوان آینده، در سال‌های دهۀ 20، در تهران پیچید.
جبارزادگان به تیم تهران انتخاب شد. سپس به عنوان بازیکن تیم ملی بسکتبال، در بازی‌های المپیک 1948 لندن به میدان رفت. بعد از المپیک که ورزش ایران به دنبال تجربیات زیسته از المپیک لندن، در فکر ایجاد سازمان و تشکیلات قوی بود، زندگی و نگرش افرادی مثل جبارزادگان به تغییر نگاه در ورزش به خصوص بسکتبال کمک کرد.
حسین جبارزادگان، حسین سرودی، فریدون صادقی، حسین صعودی‌پور، ضیاءالدین شادمان و ابوالفضل صلبی، از اعضای تیم المپیکی ایران، کسانی بودند که از دهۀ 20 به بعد، علاوه بر بازی و مربیگری، در سمت‌های دیگری مثل ریاست فدراسیون بسکتبال (شادمان – سرودی – صادقی ) یا دبیری فدراسیون (حسین جبارزادگان)، نقش‌آفرینی کردند.
جبارزادگان بعد از نیرووراستی و بوستان ورزش، فعالیت‌های مربیگری خود را در دانشگاه تهران ادامه داد. حضور با تیم‌های دانشگاه در مسابقات قهرمانی دانشجویان کشور برنامه‌های مربیگری یا سرپرستی او را در دهۀ 30 تشکیل داد.

این مطلب را هم مطالعه کنید؛  جمشید شریعت‌نژاد

در سال 1336، جبارزادگان به همراه فریدون شریف‌زاده، مربیان تیم ملی دانشجویان ایران در رقابت‌های دانشجویان جهان در پاریس بودند.
شریف‌زاده همچون حسین صَدَقیانی (ملقب به پدر فوتبال ایران)، اصالتی آذری داشت اما او نیز مانند صدقیانی که در نوجوانی به استانبول مهاجرت کرد و برای «فنرباغچه» توپ زد، بعد از تحصیل در ترکیه و بازی در تیم‌های والیبال و بسکتبال گالاتاسرای این کشور، به ایران بازگشت. با اینکه نشانه‌های ورود بسکتبال در ایران یک دهه پیش از شریف‌زاده پدیدار شد اما وی بین سال‌های 1310 تا 1314، برای گسترش بسکتبال تلاش زیادی انجام داد و ملقب به پدر بسکتبال ایران شد.
همکاری صدقیانی (سرپرست)، شریف‌زاده و جبارزادگان سه تن از تأثیرگذارترین چهره‌های تاریخ ورزش ایران در تابستان 1336 و در مسابقات دانشجویان جهان در سوربن فرانسه، از اتفاقات جالب زندگی آقاجبار بود.
ماشالله صفی‌آریان، کمال مشحون، ناصر صدری، کامبیز مخبری، محمد شریف‌زاده، محسن سرودی، منوچهر میرکاظمی و فریدون پاسدار از چهره‌های شاخص تیم بسکتبال دانشجویان ایران در فرانسه بودند.

جبارزادگان بعد از این مسابقات به تناوب در مسابقات مختلف بسکتبال و والیبال دانشجویان ایران شرکت داشت. وی در پی اختلافاتی با فدراسیون وقت، از سال 1337 به مدت چهار سال، تا اندازه‌ای از بسکتبال فاصله گرفت و همکاری خود را با فدراسیون والیبال بیشتر کرد. در این سال با حضور چهار نفر از شاگردان آقا جبار در تیم ملی والیبال، یکی از افتخارات ورزش ایران در بازی‌های آسیایی به ثبت رسید.

تیم ملی والیبال در غیاب جبارزادگان اما با استفاده از 4 بازیکن او در بازی‌های آسیایی 1958 توکیو، بعد از ژاپن، نایب قهرمان شد و جام نقره‌ای را تصاحب کرد. محمود عدل، سیاوش فرخی، محمد شریف‌زاده و عباس تهرانی از شاگردان آقا جبار در راه کسب این افتخار تاریخی بودند.
کار با دختران دانشگاه تهران، منجر به ازدواج آقاجبار با یکی از بهترین‌های دختر والیبال و بسکتبال تاریخ ورزش ایران در سال 1338 شد. اعظم اسکندر یکی از سرشناس‌ترین ورزشکاران دوران خود بود که به پیشنهاد ازدواج آقاجبار بله گفت.
این زوج تا سال‌ها در ورزش ایران مکمل هم شدند. اعظم اسکندر (جبارزادگان) و آقا جبار از همان سال 1338، تیم‌های جدید و بازیکنان پرشمار دختر و پسر را به عرصۀ بسکتبال و والیبال ایران معرفی کردند.

در سال 1372 هیئت بسکتبال تهران در زمان ریاست بهاءالدین ادب،  در مراسم بزرگداشتی برای حسین جبارزادگان تعدادی از شاگردان و همدوره‌ای‌های او را در تالار افراسیابی دور هم جمع کرد و در زمان حیات وی به یاد استاد، مسابقۀ‌ دوستانه ترتیب داد.
اعضای تیم سفید:
محمود عدل، بیژن قهرمانلو، امیر ایلیاوی، بهروز قهرمانلو، منوچهر شمسا، مصطفی علی‌آبادی، رضا اسماعیلی، قاسم تبریزی و احمد ذاکری.
مربی: ابوالفضل صلبی.
اعضای تیم مشکی:
حسین رضی، منوچهر مجدکمالی، علی فلاح، محسن خلخالی، سعید خلخالی، صلاح‌الدین دهداری، مخمدرضا مشحون، نادر کاشانی و مهدی شادمان.
مربی: حسن کریمی.
حسین جبارزادگان 28 تیر 1376 بعد از طی یک دورۀ بیماری در تهران درگذشت.

منابع : داستان یک قرن و 100 سال بسکتبال نوشته افشین رضاپور

دیدگاهتان را بنویسید