با نزدیک شدن به برگزاری انتخابات ریاست فدراسیون بسکتبال این روزها عبارت «جامعه بسکتبال» یا «جامعه ملی بسکتبال» را زیاد میشنویم که برخی افراد و گروهها از زبان «جامعه ملی بسکتبال» حرف میزنند اما آیا این بیانیهها و شبنامهها اعتبار «جامعه بسکتبال» را با خود به همراه دارد؟
وقتی از«جامعه ملی بسکتبال» حرف میزنیم دقیقاً دربارهی چه چیزی حرف میزنیم؟
هر جامعهای از یکسری ویژگیهای کلی تشکیل یافته است، مثل «جامعه بسکتبال».
اشتباه نشود؛ برخی گروههای مجازی تحت نام «جامعه ملی بسکتبال» یا «جامعه بسکتبال» و … تشکیل شدهاند که پیش از آنکه «ملی» یا دربرگیرنده «اجتماعات» متعدد باشند، «خواست» یا «جهت فکری» بر مبنای سلیقههای یک گروه اندکشمار را دنبال میکنند و معمولاً با دستهبندی کردن افراد، مبلغانِ فرد یا گروه خاصی میشوند که نمیتوان آنان را نمایندگان «جامعه ملی بسکتبال» برشمرد.
جامعه از یکسری «عمل» و «عکسالعمل»های اجتماعی پدید میآید و در بطن خود «تعامل»، «همکاری»، «ارتباط با یکدیگر» را به همراه دارد.
من به عنوان یک فرد نمیتوانم بدون درک و رعایت این ویژگیها، مدعی نمایندگی از طرف «جامعه ملی بسکتبال» باشم و به تنهایی از طرف جامعه حرف بزنم.
در انتخابات بسکتبال «پیامهای یکطرفه»ای اغلب از طرف «جامعه ملی بسکتبال» میخوانیم که هیچکدام از ویژگیهای انتقال پیام از سوی یک جامعه ملی را دربرنمیگیرد اما صاحبان این پیامها پیوسته میکوشند خواست و سلایق بر مبنای فرد یا دسته و گروه خاصی را به نام «جامعه بسکتبال» به دیگران القاء کنند.
این پیامها به فضای کنونی و کلیت جامعه بسکتبال کمکی نخواهد کرد به غیر از آنکه باعث حاشیهسازی و به اشتباه انداختن افراد یا متنشنج کردن فرایند کنش و واکنشهای متقابل و مستمر در انتخابات پیش رو خواهد شد.
چه باید کرد؟
افرادی که در متنهای خود به دنبال اعتبار گرفتن از «جامعه بسکتبال» هستند و در واقع از کیسه جامعه بسکتبال ایران برای اعتبار نداشته خود وام میگیرند، دانسته یا ندانسته با دستهبندی کردن افراد، «پادویی» یک عده را میکنند.
جامعه بسکتبال پیوسته در کنش متقابل میکوشد.
مجمع انتخابی ریاست فدراسیون بسکتبال با نزدیک به 70 عضو، در نتیجهی ثبات روحی – روانی افراد و دادن نشانیهای درست و در تعامل و گفت و گو کردن با یکدیگر میتواند «نیاز»ها و «ضرورت»ها را برآورده ساخته، در مسیر کشف «باید»ها و «نباید»ها بکوشد.
جامعه بسکتبال در کنش متقابل، امکان گفت و گو کردن با اعضای مجمع که بیشتر آنان در دل جامعه بسکتبال هستند و به این ورزش تعهد دارند را فراهم میکند و در سلسله گفت و گوهای با افراد، هر کدام از نقشها و الگوهای بسکتبال با طرح سئوال «کجا هستیم»؟ «کجا باید باشیم»؟؛ برای هم خواهند گفت.
افراد تحت فرهنگ قواعد، ارزشها و باورهای مشترک حتی تضارب اندیشههای یک جامعه به یکدیگر گوش میدهند و با اولویتبندی مباحث، آن دسته از شیوهها و الگوهای تثبیت شده را برای ارزیابی برنامههای کاندیداهایی نهایی در نظر و تصمیم میگیرند.
برای کسانی که به معنای «همبستگی اجتماعی» دست نیافتهاند شاید این سخنان ارزش و اعتباری نداشته باشد چون رمز بقای خود – نه ارزشها و باورهای مشترک بسکتبال را – به جای «مجمع»، در نامهنگاری به مجلس و نهادهای امنیتی و نظارتی میبینند که بعد از مدتی دستشان برای افرادی که احساس میکنند به جامعه تعلق دارند «رو» میشود و این قبیل افراد «پس» زده میشوند.
اعضای مجمع، با هر گونه نواقص و ضعفهای آییننامهای، در حرکتی دموکراتیک (انتخابات)، افراد امین جامعه بسکتبال هستند که امانتداری و وثاقت را از دل جامعه بسکتبال میگیرند. بنابراین به عنوان بازیگران اصلی این صحنه، تمامی تلاش و کوشش خود را برای حفظ ارزشهای مشترک «جامعه بسکتبال» به کار میگیرند. روی این اصول و قاعده باید به مجمع احترام گذاشت و مناسبات اجتماعی مورد نیاز بسکتبال را در فرصت باقیمانده با اعضای مجمع در میان گذاشت.