10 قسمت با مجموعه مباحث انتخابات بسکتبال با عنوان مشترک «خانهای روی آب»، از بایدها و نبایدها و نیازها و ضرورتهای بسکتبال نوشتم. بدون اینکه بخواهم در قبال مسائل رویاپردازی کنم یا از مشکلات کنونی جامعه ایران فاصله بگیرم و از برج عاج و خیلی آرمانگرایانه به تحلیل موضوعات بسکتبال بپردازم.
خانهای روی آب را برای این سلسله مطالب برگزیدم چون خط سیر بسکتبال به عنوان جزیی از ورزش ایران دچار بحران است. بسکتبالی که در چنگال دیو دشمنیها و کینهتوزیها افتاده و به دست اهالی بسکتبال در حال ویران شدن است.
دشمنیها در بسکتبال در این برهه بیشتر از هر موقع دیگر امکان بروز پیدا کرده و حالِ بسکتبال خوب نیست. این خانه روی آب، با تلاطمهای فراوان و تغییر چهره آدمهای پیرامونش، هر لحظه امکان غرق شدنش وجود دارد تا به طور کلی نیست و نابود شود.
ارتباطات بینتیجه، گرهانداختن در کار یکدیگر، حلقههای انحصار که هر روز با معدودیت افراد تنگتر میشود، فاصله عمیق بین افراد که چند صباحی با ظاهرسازی از روی منفعتخواهی فردی دورهمی میگیرند، چیدمان افراد و اجاره سایت و پیجهایی که جریانات اصلی پشت آنان پنهان شدهاند، و… در واقع نقطه امید در سرنوشت بسکتبال را از بین برده است.
از زمان نامنویسی از نامزدهای انتخابات ریاست بسکتبال چهارماه گذشت و طی این مدت بیشتر فعالیتهای بسکتبال تحتالشعاع جو نومیدکننده حال حاضر بسکتبال قرار گرفت. رویکردهای نامتعارف به قضیه انتخابات بسکتبال، جستجوی نقاط روشن در این ورزش را خدشهدار کرد در حالی که باشگاهها بازیهای دور برگشت بالاترین سطح بسکتبال را سپری میکنند، تیم ملی در پنجرههای فیبا حضور دارد و بازیهای آسیایی و … در راه است. سایه این اوضاع به بخش آموزشی و پایه هم میافتد و اوضاع نامناسب بسکتبال را به معرض دید عموم میگذارد…
این روزها بسکتبالِ پرتلاطم، حرفهای ناگفته بسیار دیگری دارد که در مطالب بعدی به آنها خواهم پرداخت.
با توجه به تاریخ غنی و 100 ساله بسکتبال ایران به نظر میآید شخصیتها و پیشکسوتان این ورزش هر یک کنج خلوت گُزیدهاند و بسکتبال را با افراد غریبه ناآگاه از باندهای خوابیده پشت اتفاقات و آشنایان منفعت طلب، به حال خود گذاشتهاند.
همه دانسته یا ندانسته ساکنان خانه روی آبیم…
پایان.