بعد از 3 سال و نیم که از شاکله اصلی و مؤفق تیم ملی بسکتبال استفاده کردیم و نم پس ندادیم این روزها بر سر تیمی که دو هفته در اختیار سرمربی جدید قرار گرفته است فریاد واویلا سر میدهیم…
بیش از 5 – 4 سال است که بسکتبال ایران بنا به دلایلی که بارها اشاره کردیم، به لحاظ «تعداد» و «کیفیت» بازیکن رو به افول رفته است. در یکی دو سال گذشته راه حل جبران برخی کارهای نکرده در بسکتبال ورود بازیکنان دو رگه تشخیص داده شد که برای نخستین بار در تاریخ بسکتبال ایران سه بازیکن دو رگه با تصمیم سرمربی وقت تیم ملی در مسابقههای المپیک رکورددار آمار منفی شدند!
یکی از بین این سه نفر از بس با تقدیم مسابقههای جهانی و المپیک به وی اشباع شد که در 30 سالگی با بسکتبال خداحافظی کرد!
هنوز مطالب برخی پیجها و سایتها در حمایت از این نفرات موجود است یا صحبتهای سرمربی وقت تیم ملی که منتقدان پدیده دو رگه پروری را به «تبعیض نژادی» متهم کرده بود.
حالا سه ماه پس از المپیک فریاد «واویلا» از سمت طرفداران سابق تیم ملی بلند شده است که چرا هنوز بازیکنان 35 + دعوت میشوند و چرا جوانگرایی نمیشود؟
سرمربیای که دو هفته آمده است تا همین جا دو بازیکن جوان به ترکیب تیم ملی اضافه و سه بازیکن از نیروهای داخلی را جایگزین دو رگهها کرده است اما ظاهراً تغییرات وی در همین مدت کوتاه برای «طرفداران میلی» بسکتبال راضی کننده نیست. در صورتی که برای بازسازی ساختار از هم پاشیده تیم ملی بسکتبال بعد از المپیک، به غیر از جایگزینی دو رگهها باید فکری به حال نبود حامد حدادی و صمد نیکخواهبهرامی در پنجره نخست جام جهانی میشد.
در سه سال و نیم گذشته، تیم ملی با شاکله اصلی نفرات تیم 15سال اخیر بسکتبال ایران روى نتایج متمرکز بود اما بسکتبال ایران بسان ادوار قبلتر برای تیم ملی «پشتیبانهای بزرگ» نساخت.
این مشکل از مسیر فحاشی و غر زدن بر سر آنانی که دو هفته آمدهاند حل نمیشود، بلکه باید بر خلاف سه سال و نیم گذشته که تأکید فقط روی نتیجه بود، به ساختار و هویت فنی و پایدار تیم ملی از طریق ساخت پشتیبان بزرگ فکر کرد.
به جای واویلا تیم ملی و موضعگیریهای میلی – با تأثیرپذیری همیشگی از دوروبریهای مغلطهگر – تیم ملی را از مسیر مطالعه و تفکر نقد کنیم. این به نفع تیم ملی و بسکتبال است.