سایت خانه بسکتبال ایران؛ زمانی که انگیزههای خودخواهانه به جای انگیزههای معقول و پسندیده بکار گرفته شود، تأثیرات ناگوار و نامتوازنی به بار میآورد .
در این شرایط ممکن است بسیاری از افراد انگیزههای نامعقول را برای پر کردن حفرههای نامتوازن کار خود در نظر بگیرند اما تاثیرات ناگوار انگیزههای خودخواهانه بسیار فراتر از این حرفهاست.
موضوع قرارداد دو ملیپوش بسکتبال، مملو از انگیزههای خودخواهانه است که در اینجا بیشتر به آن میپردازیم.
دو قرارداد
امضای دو قرارداد همزمان با دو باشگاه، اقدامی غیراخلاقی و غیرحرفهای است. باشگاه وسیله سرگرمی بازیکن نیست همینطور بازیکن برای باشگاه. داخل دعوا اما یکسری تفسیرهایی شنیده شد مثل توافق شفاهی در مورد «اگر فلان شخص سرمربی باشد من نیستم».
جواب ابتدا و قبل از گرفتن امضا از بازیکن، روشن و قاطعانه بود: «نیست»، اما چندی بعد که همان شخص بر خلاف میل بازیکن، سرمربی شد تا امروز پر از ابهام است.
در مورد نفر بعدی کاستیهایی در اساسنامه نقل و انتقالات وجود دارد که نمیپردازم اما بازیکنی که اصفهانی است، دلش با تیم اصفهانی نیست.
درازکردن یکدیگر
این بحثها در مورد دو ملیپوش از اردیبهشت تا امروز ادامه دارد و ظاهراً طرفین کوتاه بیا نیستند. شیمیدر، ذوبآهن، شهرداری گرگان و مهرام، سمتهای این ماجرا هستند که هر کدام میخ خودشان را میکوبند!
شیمیدر با از دست دادن یک ملیپوش متضرر شد و مهرام و ذوب آهن هم نتوانستند حرفهای خود را دور یک میز با هم بزنند. از طرفی شهرداری نگران محرومیت بازیکن خودش است.
گرهای که با دست (انگیزههای گذشت و فداکارانه) باز میشد؛ انگیزههای خودخواهانه و اصرارهای لجوجانه بازش نکرد.
یک دلیل عمدهاش ذهنیتهایی است که افراد به محض درگیر شدن در یک ماجرا از هم دارند و به دنبال دراز کردن یکدیگر هستند. در مملکت ما رسم نامعقول و تاریخی وجود دارد که برای اثبات یا نشان دادن بزرگی، دیگران را تا جایی که میتوانیم کوچک کنیم.
ماهیتی کاملاً فردگرا و ضدهمبستگی. بر همین اساس با انگیزههای نامعقول وارد بازیای میشویم که برنده ندارد. چون قبل از بازی همه باختیم.