سونیا فدایی از مربیان سازنده بسکتبال ایران است. وی در فصل جاری رقابتهای باشگاههای ایران، روانه مشهد شد و هدایت تیم مولتیکافه را در مسابقات بسکتبال باشگاههای ایران بر عهده گرفت. بازیکن سابق بسکتبال و مربی امروز، اگر چه با مولتیکافه برای بقا در لیگ برتر بسکتبال زنان در بازی آخر به میدان رفت اما از پیشرفت شاگردان جوانش در این دوره از بازیها راضی است. تیم مشهدی بازی را برد و در لیگ برتر باقی ماند. با ثبت یک رکورد خوب توسط ریحانه حشمتی بازیکن 20 ساله مولتی کافه.
سایت خانه بسکتبال ایران گفت و گویی با سونیا فدایی ترتیب داده که ماحصل آن را میخوانید:
بسکتبال یواشکی
من سونیا فدایی متولد آذر 1346 هستم. بسکتبال را در 15 سالگی با خانم ناهید ادیبپور در سالن زینبیه شرق نهران شروع کردم. آن زمان به راحتی امروز نبود که بچهها با سرویس به محل تمرین برسند. برادر سختگیری داشتم که با ورزش کاملاً مخالف بود. اما من عاشق بسکنبال بودم و گاهی کفشهایم را زیر بغل میگذاشتم و از منزل یواشکی بیرون میرفتم و خودم را با اتوبوس به محل تمرین میرساندم.
قهرمانی با نامهای آشنا
پوران عباسی و پروانه عباسی همتیمیهای من بودند که به اتفاق شایسته متشرعی، مریم صابری و مریم رشیدی تیم دماوند را تشکیل دادیم. برای سالهای متمادی با هزینههای خودمان و مربیمان یا مرحومه ثریا بختیار، در مسابقات مختلف شرکت کردیم. با اسپانسری هواپیمایی هما در مسابقات سوپرلیگ قهرمان شدیم اگر چه در دور رفت مسابقات آن سال نتایج خوبی نگرفته بودیم.
تحصیلات عالی
خانم ادیبپور همیشه مشوق ما برای درس خواندن و بسکتبال بود.
با اینکه عاشق تربیتبدنی بودم اما لیسانسم را در ادبیات عرب گرفتم. در سال ۶۸ در مربیگری بسکتبال قبول شدم و در همان سال کار بسکتبالم را به عنوان مربی شروع کردم.
اوائل دوست داشتم فقط کار کنم و به شرکت دادن تیم خودم در مسابقات علاقهای نداشتم. به خاطر همین هر بازیکنی که خوب میشد را به تمرینات خانم ادیبپور در تیم دماوند میفرستادم. تا سال 1377 برای خانم ادیبپور بازی کردم.
سازندگی در جنوبغرب
مدتی به خاطر تربیت فرزندانم و رسیدگی به امور زندگی تا حدودی از بسکتبال فاصله گرفتم اما دور نشدم. در سال ۸۹ مربیگری تیم وحدت آریا را به مدت ۳ سال برعهده داشتم که یک دوره با این تیم نایب قهرمان سوپرلیگ شدم.
از سال ۹۰ با همکاری خانم نداف در جنوبغرب تهران و تیمهای پایه، استعدادیابی کردیم و از مینی تا امید تیم داشتیم که در برخی ادوار روی سکو بودیم. در سال ۹۱ مؤفق به دریافت مدرک سولیداریتی شدم.
فدایی با دست خالی
من بدون اسپانسر و با نام «فدایی» نیز در لیگ تیم دادم. هر چند با سختی فراوان روبه رو بود اما خروجی داشت مثل مهسا تقیزاده که در ملی انتخاب شد. همین که با دست خالی و به سختی، بازیکن ملی تحویل جامعه بسکتبال ایران دادم، خوشحالم.
شروع با «وولف»
با بچههای جنوبغرب و تولید کننده لوازم تجهیزات پزشکی که حامی تیم ما شد، بنای تیم وولف را در لیگ یک گذاشتیم. بازیکنان ما برای نخستین بار بود که وارد لیگ میشدند و این اتفاق صورت گرفت. طبیعی بود نوسانات تیم ما زیاد بود اما دور رفت مرحله آزمون و خطای ما شد و در دور برگشت جبران کردیم و تیمهای باتجربهای را مثل آرارات شکست دادیم و به جمع چهار تیم رفتیم.
این یعنی بهترین انگیزه. متأسفانه دنبالۀ مسابقات فصل قبل به خاطر کرونا برگزار نشد. از طرفی چون ما به بازی رده بندی رفته بودیم، دوتیم شهرداری قزوین و مولتیکافه مشهد به سوپرلیگ صعود کردند.
مسافر مشهد
اواخر شهریور امسال مدیرفنی تیم مولتی کافه، پیشنهاد هدایت تیم مشهدی را با من مطرح کرد. من خیالم از تیم وولف با مربیگری خانم حمیده نداف راحت بود. از طرفی دوست داشتم در سوپرلیگ مربیگری کنم. پس به مشهد رفتم. همراه با دو تا از بهترین بازیکنانم؛ زهرا یدالهی و ریحانه حشمتی.
ترکیب جوان
تیم مولتیکافه در اواسط مهر تازه شکل گرفت و بازیکنان با تجربهای نداشتیم. با دو بازیکن از شیراز، دو نفر از بجنورد، چهار بازیکن مشهدی و چهار نفر از تهران، ترکیب تیم را ساختیم. از همان ابتدا با هم سعی کردیم هماهنگ و منسجم باشیم.
آقای داریوش شجاع، مدیر فنی تیم، سالن بدنسازی با بدنساز و ساعتهای مختلف تمرین در اختیارمان قرار میداد اما همانگونه که انتظار میرفت در مقابل تیمهای مدعی نتایج خوبی نگرفتیم با این وجود میدانستم نفرات جوان ما پیشرفت خواهند کرد.
افتخار به «حشمتی»
ریحانه حشمتی که بازیکن تیم وولف بود و همراه من به مشهد آمد، در بازی آخر مقابل تیم گاز تهران، کوادروپل دابل (دورقمی در 4 شاخص آمار فردی) کرد و نفر پنجم در دنیا شد. در ایران هیچ بازیکنی چه پسر چه دختر به این مرحله نرسیدند اما ریحانه حشمتی با تمام وجود بازی کرد و باعث این افتخار برای ایران شد.
پلیآف
تیم وولف با مربیگری خانم نداف در لیگ یک بازی میکند. اسپانسر، پول ورودی به مسابقات و لباس داد و بقیه مخارج را خودمان به کمک بچهها تأمین میکنیم. تیم اکسون را که از تیمهای مدعی است بردند و اینها برای من یعنی غیرت، تلاش و امید. تیم وولف سوم جدول است و برای پلیآف آماده میشود.
کارهای دیگر
مدرس فدراسیون بسکتبال هستم و دبیر آموزش پرورش. مدرک کارشناسی ارشد تربیت بدنی مدیریت اماکن دارم. مربی تیم دانشگاه آزاد بودم که در سال ۹۷ در المپیاد دانشگاهی کشور در همدان تیم تهران قهرمان شد. مربی تیمهای مدارس تهران در قهرمانی ایران و باشگاههای تهران در مقاطع مختلف سنی هستم.
استعداد مهارتها
بازیکنی که در مهارتهای فردی زیر ۱۷ سال ملی، از بچههای جنوبغرب تهران انتخاب شد، حدیثه قسمتی بود. این انتخاب برای من و خانم نداف افتخار بزرگی بود.
مصاحبههای سرضرب و سئوال جوابهای فراوان از بازیکنان بسکتبال را در سایت خانه بسکتبال ایران دنبال کنید.
سعی میکنیم در هفته با یکی از بازیکنان گفت و گو کنیم و شما را در جریان احوالات شخصی، بازی و تا حدودی زندگی آنان قرار بدهیم.
دیگر مصاحبههای اختصاصی خانه بسکتبال ایران را از اینجا بخوانید. دیالوگ
یکی باسوادترین و سخت کوشترین مربیان ایران