مصطفی هاشمی بعد از چهار بازی که روی نیمکت تیم ملی بسکتبال نشست به دنبال تغییرات در فدراسیون بسکتبال و در پی تصمیمات رئیس این فدراسیون، جای خود را به سرمربی جدید تیم ملی داد.
سلام آقای مصطفی هاشمی!
راستش صحبت کردن با شما سخت است چون آدم نمیداند از کجا شروع کند. از 21 سال پیش که مربیگری حرفهای را با صنام شروع کرده بودید یا سالهای قبلتر از آن در زمین چارلی و ژاندارمری و تجارت به عنوان بازیکن و یک مربیای که هر جا بود ستون فقرات تیمش بود.
خیلیها شما را کنار زمین دیدهاند اما من سالها پیش از آنکه کنار زمین بایستید و استراتژیهای مختلفی را آماده کنید شما را داخل زمین دیده بودم که «ای بابا» رمز عبورتان از مدافع مستقیمتان بود. با چرخشهای مؤثر زیر سبدتان و گل…
سالها چه در میدان و چه در کنار زمین مسیر پیروزی را به ما نشان دادهاید و هر بازیای که نبردید خطاب به همه گفتید: «مقصر منم».
همیشه طوری از کنار شکست گذشتید و باخت را به گردن گرفتید تا زانوی بازیکنانتان نلرزد.
نامه نوشتن برای شما سخت است اما با شناختی که از احساسات شما دارم کار را برای من آسان میکند. میدانم قلبتان الگوی تغییر و الهامبخش تصمیماتی شد که حدود دو دهه و بیشتر مربیگریتان را بر اساس قلبتان تنظیم کردهاید.
قلبتان این قدرت را داشت که بازیکنانتان را متحد کنید اگر چه زمانه که تغییر کرد خیلی سخت بود مثل گذشتهها زبان قلبتان توسط دیگران شنیده شود.
امید ایجاد کردید و گاهی گرفتار ناامیدی شدید و در پستی بلندیهای ورزش سوختید و ساختید و در عین حال با فرصتهای بالاتر مفتخر شدهاید و با مؤفقیتهایتان از جمله قهرمانی در جام باشگاههای آسیا خوشحالمان کردید.
خاطرات با شما در تمرینات و مسابقات کم نیستند و به خاطر احساساتی که برایمان ساختهاید، قلب ما پر از قدردانی است.
آقا مصطفی!
در زمانهای که گویی تلاش، درخشش و پشتکار کمتر نتیجه میدهد و با چهار تا استوری منبع حمایتی ساخته میشود، آدم دلش برای مربیان عملگرایی مثل شما تنگ خواهد شد که بیست سال آزگار مربیگری کردهاید و با اینکه پول و درآمدتان هم خوب بود اما هرگز با پول توجیبی مربیان جوانتر از خودتان امرار معاش نکردهاید.
باید بگویم کار در اینجا و در چنین محیطی که ایجاد شده، خیلی سخت شده است. حتی سختتر از نامه نوشتن برای شما اما چون همه ما سالهای زیادی را با هم گذراندهایم و احساس خانواده میکنیم باز هم نامه نوشتن برای شما را برای من آسان میکند.
خیلی وقتها با شما اختلاف نظر داشتم اما از اینکه همیشه مرد میدان بودهاید از شما انگیزه گرفتهام تا کاری را که بر عهدهام گذاشته میشود با قلبم انجام بدهم.
کار شما در دو پنجره انتخابی جام جهانی 2023 با وجود اینکه تیم آشفته و تغییر کردهای را بدون چند بازیکن اصلی تحویل گرفته بودید و در بدترین روزهای بسکتبال نتایج خوبی گرفتید، تجربه بسیار بزرگی بود و خاطرات تیم ملی با وجود شما را برای همیشه حفظ خواهم کرد. همانگونه که بازیهایتان کمی قبلتر از آغاز دهه 70 با بانک تجارت و سپس مربیگریتان در صنام و مهرام و … تا امروز خاطرات جدا نشدنی من شدهاند. ضرورت تغییرات در تیم ملی بسکتبال با شما و همکارانتان در تیم ملی و فدراسیون قبلی به درستی درک شده بود که نیاز به تغییر است اما به تدریج و این کار را به درستی آغاز کردید…الان هم همین حرفها شنیده میشود بنابراین دیگر ایجاد تحول در تیم ملی به صورت یک نیاز درآمده است…
خوب یا بد؛ برای من همیشه ادامه دادن شما مهم بوده و هست. ماندن در میدان و مبارزه کردن…
آقای مصطفی هاشمی!
نامه نوشتن و خداحافظی از تیم ملی برای مربیای که قلبش برای بسکتبال میتپد کار آسانی نیست اما واقعیت این است زمانی پایان همهی کارها فرا میرسد. گاهی دور و گاهی نزدیک. تغییرات قابل پیشبینی در تیم ملی بسکتبال و خداحافظی اجباری، برگی دیگر از اتفاقات زندگیتان است که نظیر آن را در طول سالها بارها تجربه کرده بودید. خداحافظی یک مربی هر اندازه با دلبستگیهایش از تیمی به بزرگیِ تیم ملی، امری طبیعی است اما باور کنید به همان نسبت خداحافظی کسانی که با قلب و اعتقادشان بازی کردند و برایمان خاطره و افتخار آفریدند به این معنا نیست که ما آنان را رها میکنیم.
در نهایت، هنگامی که تغییراتی رخ میدهد یا زمانی که مربیای رفت و مربی دیگری آمد، کاری که باید بکنیم سلام و خوشامدگویی و خداحافظی و قدردانی است.
آقای هاشمی!
ما قدردان شماییم.
افشین رضاپور